به گزارش پایگاه خبری بورس پرس،
دو تحلیلگر بازار سرمایه، باز شدن دامنه نوسان و افزایش حجم مبنا در وضعیت فعلی را ناکارآمد و در گفت و گو با دنیای اقتصاد، حمایت از بورس را همانند بازسازی مناطق آسیب دیده جنگی وظیفه دولت دانستند.
محمد خبریزاد: باز شدن دامنه نوسان و افزایش حجم مبنا در وضعیت فعلی ناکارآمد است. وقتی حجم مبنا را بالا میبرند و همزمان دامنه نوسان را باز میکنند به ظاهر همهچیز مطلوب نشان داده می شود اما در عمل اثر مثبتی ندارد. یعنی ممکن است سرمایهگذار، سهم را با قیمتی پایین بفروشد اما قیمت پایانی سهم تغییر نکند.
بطور مثال سهمی مثل بانک ملت در ۲۲۰ تومان صف فروش باشد اما در صورت باز بودن دامنه، معاملات روی ۱۸۰ تومان هم انجام شود. در این صورت قیمت واقعی از نگاه بازار همان ۱۸۰ تومان است، نه قیمت پایانی. این سیاست فقط ظاهر شاخص را حفظ میکند اما در واقعیت، زیان سرمایهگذاران اتفاق افتاده است. اگر دامنه نوسان پس از این افت مجددا محدود شود، همان فشار فروش دوباره به شکل صف نشان داده می شود.
در وضعیت فعلی، بازار سرمایه با بحران سیستماتیک مواجه شده و ارتباطی با عملکرد شرکتها ندارد. بنابراین حمایت از بازار مانند حمایت از بازسازی مناطق آسیبدیده جنگی، وظیفه دولت است. وقتی دولت اعلام میکند هزینه بازسازی واحدهای مسکونی و تجاری آسیبدیده از جنگ را پرداخت میکند، باید همین رویکرد را درباره بورس داشته باشد تا فروپاشی روانی آن به کل اقتصاد آسیب نزند.
باز کردن نمادها برای تخلیه هیجان در شرایطی که نقدینگی نیست بهتنهایی راهحل نیست. تزریق ۳۰ تا ۵۰ هزار میلیارد تومان میتواند این هیجان را کنترل کند. بخش زیادی از این پول و حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد صرف تصفیه اعتبارات میشود و مابقی هم دوباره به بازارهای مالی باز میگردد.
برخلاف تصور برخی این پول از اقتصاد خارج نمیشود. بخش بزرگی از آن وارد صندوقهای درآمد ثابت یا صندوقهای طلا میشود یعنی به بانک ها باز میگردد و مجددا در چرخه اقتصاد قرار میگیرد. بنابراین این تزریق نقدینگی بهنوعی چرخه بسته مالی است که بار سنگینی بر دوش نظام پولی نمیگذارد.
هرچه زودتر این مداخله انجام شود، هزینه کمتری برای دولت خواهد داشت. اگر تاخیر شود، حتی افرادی که امروز در صف فروش نیستند، نا امید میشوند و به سمت فروش میروند و در آن صورت، هزینه احیای اعتماد بسیار بیشتر خواهد بود.
حسن حسیننیا: موضوع باز کردن دامنه نوسان برای کشف قیمت تعادلی در ظاهر میتواند اقدامی مثبت تلقی شود اما وقتی حجم مبنای سهم بطور چشمگیری افزایش مییابد، عملا قیمت پایانی دچار تحریف میشود. در چنین شرایطی، قیمت تعادلی ممکن است کشف شود اما نه بازدهی برای خریدار ایجاد میکند و نه جذابیتی برای ورود نقدینگی دارد.
سابقه بازار سرمایه نشان داده تغییرات در ریزساختارها مثل همین افزایش حجم مبنا معمولا به چند هفته زمان نیاز دارد تا آثار را خنثی کند. در این مدت، خریداران تمایلی به ورود ندارند. چون نهتنها سودی بدست نمیآورند بلکه در فضایی پرریسک سرمایهگذاری کردند. در این وضعیت سرمایهگذاران ترجیح میدهند داراییهای کمریسکتری مانند صندوقهای درآمد ثابت یا سپردههای بانکی را انتخاب کنند.
بورس در شرایطی قرار دارد که پس از جنگ 8 ساله ایران و عراق، تجربه مشابهی نداشت. برای نخستینبار در دهههای اخیر، کشور بطور مستقیم درگیر منازعه نظامی شده و این تنش، بطور طبیعی بازار سهام را بهشدت متلاطم کرده است.
حتی اگر دولت و نهاد ناظر، نقدینگی سنگینی برای حمایت از بورس فراهم کنند با تداوم تنشهای سیاسی و نظامی نمیتوان انتظار داشت بازار به سمت رشد حرکت کند. در بهترین حالت، درجا خواهد زد و به هر خبر منفی واکنش منفی شدید نشان خواهد داد. تنها در صورت کاهش ریسکهای سیاسی است میتوان انتظار برگشت به مسیر صعودی را داشت.
انتهای پیام
source