رؤیای آرامش در خانه خودرو، بدون صاحبخانه

اقتصاد ایران، چندی است که بیوزیر اقتصاد به پیش میتازد. عجبا که نهتنها به صخرههای ناکامی برخورد نکرده، بلکه گاه حتی در تلاطم امواج، سوسوی بهبود را به چشم آورده است. در این میان اما وزارتخانهای دیگر که وزیری نامدار سکانش را به دست دارد، صنعت خودرو را به قعر بدهی و ضرر پیش میراند، که گویی شاید اگر این وزیر هم نبود، وضع میتوانست بهتر از این باشد.
وزارت صمت، این کدخدای خودخواندهی صنعت، سالهاست که با بیرق «نظارت و حمایت»، ضربالمثل «کدخدا را ببین و ده را بچاپ» را به قانون نانوشته خود بدل کرده است. وقتی نهاد نظارتی، که باید چون دیدهبان عدالت و رقابت عمل کند، خود به خوابی عمیق فرو میرود، چه انتظاری است که بازیگران این صحنه، از خودروسازان تا دلالان، به دنبال نفع بیحدومرز نروند و سر مردم را بیکلاه نگذارند؟ نتیجه، صنعتی است که باید موتور محرک اقتصاد باشد، اما به گورستانی از زیانهای چند صد هزار میلیارد تومانی بدل شده؛ گورستانی که در آن، هر روز امید مردم برای دسترسی به خودرویی منصفانه، زیر خروارها خاک وعدههای پوچ دفن میشود. مردم، این مسافران خسته جادهی معیشت، برای خرید خودرویی که روزگاری نماد پیشرفت بود، باید از هزارتوی قرعهکشیهای تحقیرآمیز، قیمتهای نجومی و صفهای بیپایان عبور کنند که گویی در جستوجوی گنجی افسانهایاند، نه حقی بدیهی.
وقتی سخن از تنظیم بازار خودرو به میان میآید، گوشها منتظر نغمهای از عدالت و گشایشاند. اما حقیقت؟ حقیقت، چون آینهای شکسته، چهرهی واقعی این واژه پرطنین را نشان میدهد: طبلی توخالی که جز صدای توهم پیشرفت، چیزی از آن برنمیخیزد. تنظیم بازار؟ این عبارت شریف، که باید کلید رهایی از انحصار و گرانی باشد، به قفلی سنگین بر دروازههای رقابت بدل شده است. قیمتهای دستوری، که قرار بود چون سپری از جیب مردم حفاظت کنند، به خنجری دو لبه بدل شدهاند که هم قلب خودروسازان را زخمی میکند و هم سفرهی خریداران را میخراشد. انحصار، این غول بیرحم، با نوازش دستان کدخدای غفلتزده، هر روز فربهتر میشود و رانت، چون علف هرز، در هر گوشه این صنعت ریشه میدواند. کیفیت خودروها، چون شمعی در طوفان، رو به خاموشی است و ایمنی، که باید خط قرمز باشد، به طنزی تلخ در جادههای مرگخیز کشور بدل شده.
این خانه اما، تنها قربانی سیاستهای دستوری نیست. خودروسازان، که روزگاری میتوانستند پرچمدار نوآوری و رقابت باشند، در این چرخهی معیوب، به بردگانی بدل شدهاند که نه انگیزهای برای پیشرفت دارند و نه توانی برای نفس کشیدن. زیرساختهای تولید، چون بیماری رو به موت، در انتظار مرگی تدریجیاند و سرمایهگذاری، این اکسیر حیاتبخش، در سایهی نااطمینانی و دخالتهای بیپایان، به سرابی دور از دسترس بدل شده. در این میان، دلالان و رانتخواران، چون کفتارهایی که بوی خون به مشامشان رسیده، در این بازار آشوبزده جولان میدهند و آنچه نصیب مردم میشود، جز حسرت و خستگی نیست.
حالا تصور کنید اگر این کدخدا، این وزارتخانه مدعی نظارت، روزی دست از سر این خانه برمیداشت. اگر به جای دخالتهای بیفرجام و سیاستهای دستوری، اجازه میداد نسیم رقابت، گرد و غبار انحصار را از این صنعت بزداید. شاید آنوقت، نه خبری از زیانهای نجومی بود و نه مردم برای خرید خودرویی که حق مسلمشان است، باید روح و روانشان را در قرعهکشیهای تحقیرآمیز به مسلخ میفرستادند. شاید آنوقت، خودروسازان، به جای پناه بردن به سایهی رانت و انحصار، در آفتاب رقابت، کیفیت را بالا میبردند، قیمتها را منصفانه میکردند و نوآوری را از شعار به کف کارخانهها میآوردند. شاید آنوقت، زیرساختهای تولید، از این مرگ تدریجی نجات مییافتند و سرمایهگذاری، چون خونی تازه، در رگهای این صنعت جاری میشد.
اما این آرامش در خانه خودرو بدون صاحبخانه هم ممکن نیست. این غفلت، این بیتفاوتی و این بازی با واژههای پرزرقوبرق، جز عمیقتر کردن زخمهای این صنعت، ثمری ندارد. وقت آن است که این پردهها را کنار بزنیم و شجاعت به خرج دهیم. انحصار را بشکنیم، رقابت را آزاد کنیم، قیمتهای دستوری را به زبالهدان تاریخ بسپاریم و زیرساختهای تولید را از مرگ تدریجی نجات دهیم. خودروسازان را از یوغ دخالتهای بیثمر رها کنیم، سرمایهگذاری را با شفافیت و اطمینان تسهیل کنیم و بازار را به دست نیروهای واقعی عرضه و تقاضا بسپاریم.
تنها در این صورت است که صنعت خودرو، دوباره به پناهگاهی برای رویای حرکت و پیشرفت بدل میشود. وگرنه، مردم همچنان در حسرت خودرویی منصفانه، در هزارتوی وعدهها سرگردان خواهند ماند. این خانه، شایسته آرامشی واقعی است، نه سکوتی که فریاد طوفان را در خود پنهان کرده است.
خودروسازان صنعت خودرو وزارت اقتصاد وزارت صمت وزیر اقتصاد
source