سلول کوچک‌ترین واحد سازنده بدن انسان است. هر سلول از غشای پلاسمایی، هسته، سیتوپلاسم و اندامک‌های مختلف تشکیل شده است. از کنار هم قرار گرفتن سلول‌ها بافت جانوری تشکیل می‌شود. سلول‌های یک بافت عملکرد واحدی انجام می‌دهند. بافت‌های جانوری بر اساس شکل و عملکرد سلول‌ها به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند. بعضی از بافت‌ها از سلول‌های کوچک با فاصله بسیار کم تشکیل شده است. پروتئین‌های غشایی این سلول‌ها را به هم متصل می‌کند. در بعضی از بافت‌ها فاصله بین سلول‌ها بیشتر است. این فاصله به‌وسیله ترکیبات آلی و معدنی پر می‌شود. بعضی از بافت‌ها از سلول‌های بلند و باریکی تشکیل شده که به‌وسیله بافت‌های دیگر کنار هم نگه داشته می‌شوند. بعضی از بافت‌ها وظیفه محافظت و بعضی وظیفه هماهنگی فعالیت بخش‌های مختلف را بر عهده دارند.

بافت پوششی، پیوندی، ماهیچه‌ای و عصبی انواع بافت‌‌های بدن انسان هستند که شکل و عملکرد کاملا متفاوتی دارند. بافت پوششی از سلول‌های کوچک با فاصله بسیار کم، بافت پیوندی از سلول‌های کوچک با فاصله زیاد، بافت ماهیچه‌ای از سلول‌های منقبض شونده و بافت عصبی از سلول‌های تولیدکننده جریان الکتریکی تشکیل شده است. در این مطلب از مجله فرادرس انواع بافت جانوری و ساختار هر بافت را توضیح می‌دهیم.

بافت جانوری چیست؟

بدن جانوران پرسلولی به گروه‌های سلولی به نام بافت تقسیم می‌شوند که شکل و عملکرد یکسانی دارند. سلول‌های هر بافت از تمایز سلول‌های متفاوت در مراحل اولیه رشد جنین تشکیل می‌شوند. بافت جانوری به چهار گروه اصلی پوششی، پیوندی، ماهیچه‌ای و عصبی تقسیم می‌شود.

بافت پوششی سطوح داخلی و خارجی اندام‌ها را تشکیل می‌دهد و بیشتر نقش محافظتی دارد. بافت پیوندی مجموعه متنوعی از بافت‌های رشته‌ای، مایع و متراکم است که اسکلت بدن انسان را تشکیل می‌دهد و بین اندام‌ها یا بافت‌های یک اندام اتصال برقرار می‌کند.

انواع بافت جانوری کدام است

بافت ماهیچه‌ای یا عضلانی از سلول‌هایی تشکیل شده که انقباض و انبساط آن‌ها به انواع حرکات بدن ازجمله پمپ خون، حرکت غذا در لوله گوارش و راه رفتن کمک می‌کند. بافت عصبی آخرین بافت جانوری است که در این مطلب توضیح می‌دهیم. این بافت از سلول‌های کاملا تخصص‌یافته‌ای تشکیل شده که شکل بسیار متفاوتی نسبت به سایر سلول‌های بدن دارد. وظیفه این بافت جانوری هماهنگی فعالیت اندام‌ها و دستگاه‌های مختلف بدن است. در ادامه این مطلب از مجله فرادرس شکل و عملکرد انواع بافت جانوری را توضیح می‌دهیم.

بافت پوششی

بافت پوششی یا «اپیتلیال» (Epithelial) مجموعه‌ای از سلول‌ها است که شبیه صفحه‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند. این بافت سطح بخش‌هایی از بدن که با محیط خارج در ارتباط است و سطح داخلی حفره‌های بدن را می‌پوشاند. به علاوه غدد بدن از این بافت جانوری تشکیل شده است. بافت پوششی از تمایز سه لایه متفاوت جنینی تشکیل می‌شود. بافت پوششی زیرپوستی از تمایز لایه اکتودرم، بافت پوششی مخاط از تمایز لایه اندرودرم و بافت پوششی سطح داخلی رگ‌ها و حفره‌های بدن از تمایز لایه مزودرم تشکیل می‌شود. انواع بافت پوششی عملکرد متفاوتی دارند و در بخش‌های مختلفی قرار می‌گیرند اما ویژگی‌های مشترکی دارند.

  • همه بافت‌های پوششی از سلول‌های زیاد با فاصله بسیار کم بین سلول‌ها تشکیل شده‌اند و ماتریکس خارج سلولی در این بافت جانوری وجود ندارد یا بسیار کم است.
  • سلول‌های این بافت جانوری به‌وسیله مجموعه‌ای از پروتئین‌های غشایی به نام اتصالات سلولی به هم متصل است.
  • سلول‌های این بافت از سطح آپیکال (لومنی یا راسی) و بازال (قاعده‌ای) تشکیل شده‌اند و قطبی هستند. ساختار غشا و عملکرد آن در این دو بخش سلول با هم متفاوت است. سطح آپیکال کنار سطح خارجی و سطح بازال کنار بافت‌های زیری قرار دارد.
  • مویرگ‌های خونی در این بافت پوششی بخش مختلف بدن وجود ندارد و سلول‌های این بافت موادغذایی، اکسيژن، فاکتورهای رشد و مولکول‌های انتقال پیام را از بافت‌های زیری یا سطح آپیکال دریافت می‌کنند.
  • سرعت تقسیم میتوز و جایگزینی سلول‌های آسیب‌دیده و مرده در این بافت جانوری زیاد است.

سلول های بافت پوششی

اندامک‌های سیتوپلاسمی، ساختارهای غشایی و ترکیب مولکول‌های غشای آپیکال و بازال سلول‌های پوششی متفاوت است. برای مثال در سطح سلول‌های پوششی دیواره بطن‌ها یا حفره‌های مغز و لوله‌های تنفسی ساختارهایی شبیه مو به نام مژک قرار دارد. این ساختار بخشی از غشای پلاسمایی است که شکل آن به‌وسیله پروتئین‌های اسکلت سلولی (میکروتوبول‌ها) تعیین می‌شود. حرکت مژک‌ها به حرکت مایع-مغزی نخاعی در مغز و بیرون رفتن ذرات باکتری‌ها از سیستم تنفسی کمک می‌کند. بعضی دیگر از این سلول‌ها پروتئینی به نام موکوز ترشح می‌کنند که لایه‌ای از ماده ژلی و چسبناک در سطح داخلی حفره‌های بدن ایجاد می‌کند. این لایه به مرطوب شدن هوا در بینی و به دام افتادن میکروب‌ها در نای کمک می‌کند.

بین سطح بازال سلول‌های پوششی و بافت پیوندی زیر این سلول‌ها لایه‌ای از ترکیبات پروتئینی و کربوهیدرات‌ها به نام غشای پایه قرار دارد. این غشا از دو لایه بازال لامینا و رتیکولار لامینا تشکیل شده است. بازال لامینا لایه‌ای از کلاژن‌ و گلیکوپروتئین‌ها است که از سطح بازال سلول‌های پوششی ترشح می‌شود و بازال رتیکولا لایه‌ای از رشته‌های پروتئینی و پروتئوگلایکان است که از سلول‌های بافت پیوندی ترشح می‌شود. سلول‌های بافت پوششی به‌وسیله اتصالات محکم، لنگری و سوراخدار به هم متصل می‌شوند.

  • اتصالات محکم: این اتصالات بیشتر نزدیک سطح آپیکال سلول‌های بافت پوششی قرار دارند. در محل این اتصالات بخشی از غشای پلاسمایی دو سلول به هم چسبیده‌ است و فاصله‌ای بین سلول‌ها وجود ندارد. بیش از چهل پروتئین عرض غشایی و سیتوپلاسمی در تشکیل این اتصالات شرکت می‌کند که اوکلودین، کلائودین و پروتئین‌های چسبنده اتصالات (JAM) مهم‌ترین آن‌ها است. اتصالات محکم در بافت پوششی مثانه از نفوذ ادرار به لایه‌های زیری و در بافت پوششی مویرگ‌های مغز از انتقال مواد از خون به بافت عصبی جلوگیری می‌کند.
اتصالات محکم بین سلول های بافت پوششی
  • اتصالات لنگری: اتصالات لنگری پایین‌تر از اتصالات محکم قرار دارند. این اتصالات غشای سلول‌ها را محکم کنار هم نگه می‌دارند اما انعطاف‌پذیری زیادی دارند و به حرکت سلول‌ها کمک می‌کنند. اتصالات لنگری به گروه‌های چسبنده، دسموزوم و همی‌دسموزوم تقسیم می‌شوند. پروتئین‌های اتصالات دسموزومی صفحه‌ای در لایه سیتوپلاسمی غشای دو سلول تشکیل می‌دهند که از یک طرف به پروتئین‌های حدواسط سیتوپلاسم مثل کراتین و از طرف دیگر به پروتئین‌های عرض غشای دو سلول (کدهرین) متصل است. اتصالات همی‌دسموزومی غشای سلول را به غشای پایه متصل می‌کند. این اتصالات شبیه اتصالات دسموزومی هستند که در یک غشا تشکیل شده است. صفحه پروتئینی غشا در این اتصالات به‌وسیله اینتگرین به ترکیبات غشای پایه متصل می‌شود. اتصالات چسبنده بین غشای دو سلول یا غشای سلول با بازال لامینا تشکیل می‌شوند. صفحه پروتئینی این اتصالات در سیتوپلاسم به رشته‌های پروتئینی اکتین و در بخش خارجی سلولی به کدهرین (بین دو غشا) یا اینتگرین (بین غشا و بازال لامینا) متصل است. این اتصالات علاوه بر کنار هم نگه‌داشتن سلول‌ها در تعیین شکل سلول‌های پوششی نقش دارند.
اتصالات لنگری بین سلول های بافت پوششی
  • اتصالات سوراخدار: اتصالات سوراخدار برخلاف اتصالات محکم و لنگری کانالی برای عبور مولکول‌های کوچک بین سیتوپلاسم دو سلول ایجاد می‌کنند. این کانال‌ها از کنار هم قرار گرفتن ۶ پروتئین کانکسین تشکیل شده است. پروتئین‌های کانکسین از یک بخش سیتوپلاسمی، ناحیه عرض غشایی و بخش خارج سلولی تشکیل شده است. بخش‌های خارج غشایی کانکسین‌های به هم متصل می‌شود. این اتصالات به انتقال یون‌های کلسیم بین سلول‌های قلبی و ایجاد جریان الکتریکی در این سلول‌ها کمک می‌کند. فاصله سلول‌ها در این اتصال ۲ تا ۴ نانومتر است.
اتصالات سوراخدار بین سلول های بافت پوششی

انواع بافت پوششی

بافت پوششی را می‌توان بر اساس شکل سلول‌ها و تعداد لایه‌های سلولی به گروه‌های مختلفی تقسیم کرد. این بافت جانوری بر اساس شکل سلول‌ها به سه دسته سنگفرشی، استوانه‌ای و مکعبی، و بر اساس تعداد لایه‌ها به انواع ساده، مطبق و مطبق کاذب تقسیم می‌شوند. بافت پوششی ساده از یک لایه سلول‌های یک‌شکل، بافت پوششی مطبق از چند لایه سلول یک شکل و بافت پوششی مطبق کاذب از یک لایه سلول‌ با شکل نامنظم تشکیل شده است.

بافت پوششی متغیر یکی دیگر از انواع بافت پوششی است که شکل و تعداد لایه‌های آن بر اساس میزان کشیدگی بافت تغییر می‌کند. این بافت پوششی فقط دیواره مثانه و میزنای انسان را می‌پوشاند. در زمان خالی بودن مثانه سلول‌های آپیکال این بافت، مکعبی با سطحی برجسته هستند. در زمان پر بودن مثانه سطح آپیکال از سلول‌های مکعبی تا سنگفرشی تشکیل شده و ضخامت کمتری دارد.

  • بافت پوششی ساده: بافت پوششی ساده از یک لایه سلول نازک تشکیل شده است. به همین دلیل در بخش‌هایی از بدن که مولکول‌ها با انتشار ساده بین سلول و فضای خارجی منتقل می‌شوند (برای مثال پوشش داخلی مویرگ‌ها)، قرار دارد. سلول‌های این بافت هسته تخت، بیضی و افقی دارند. هسته سلول‌های بافت پوششی مکعبی ساده دایره‌ای است و در مرکز سیتوپلاسم قرار دارد. این سلول‌ها در بخش‌هایی از بدن (مثل نفرون‌های کلیه و مجاری غدد) قرار دارند. هسته سلول‌های بافت پوششی استوانه‌ای ساده استوانه‌ای است و نزدیک سطح بازال قرار دارد. این بافت مثل بافت پوششی مکعبی ساده در بخش‌هایی از بدن قرار دارد که مولکول‌ها به‌وسیله انتقال فعال از غشا عبور می‌کنند. بافت پوششی استوانه ساده و مژکدار دیواره مجاری تنفسی و لوله فالوپ رحم، و بافت استوانه‌ای ساده و بدون مژک دیواره بیشتر بخش های لوله گوارش را می‌پوشاند.

انواع بافت پوششی

  • بافت پوششی مطبق: بافت پوششی مطبق از چند لایه سلول تشکیل شده است و بر اساس شکل سلول‌های سطح آپیکال در یکی از گروه‌های سنگفرشی، استوانه‌ای و مکعبی تقسیم می‌شوند. بافت پوششی سنگفرشی بیشترین بافت مطبق بدن انسان است. لایه آپیکال این بافت از سلول‌های سنگفرشی و لایه‌های زیری از سلول‌های مکعبی یا استوانه‌ای تشکیل شده است. لایه‌ای از پروتئین کراتین سطح آپیکال این بافت را در پوست می‌پوشاند. اما دیواره دهان از بافت مکعبی مطبق و بدون کراتین تشکیل شده است.
  • بافت پوششی مطبق کاذب: هسته سلول‌های بافت استوانه‌ای مطبق کاذب در بخش‌های مختلف سیتوپلاسم قرار دارد. به همین دلیل بافت شکل چندلایه پیدا می‌کند. اما تمام سلول‌های این بافت به بازال لامینا متصل می‌شوند. بین سلول‌های بافت استوانه‌ای ساده و مطبق کاذب سلول‌های گابلت قرار دارند. وظیفه این سلول‌ها سنتز و ترشح مخاط است.

بافت پیوندی

بافت پیوندی، بافت جانوری دیگری است که در تعیین شکل بدن، اتصال اندام‌ها به هم، ذخیره انرژی، دفاع از بدن در برابر میکروب‌ها، بازسازی سلول‌ها و انتقال مواد نقش دارد. بعضی از انواع بافت پیوند جامد و بعضی مایع هستند. انعطاف‌پذیری بعضی از این بافت‌ها زیاد است و بعضی از آن‌ها محکم و بدون انعطاف هستند. اما همه این بافت‌ها از سلول‌هایی تشکیل شده‌اند که در ماتریکسی بی‌شکل بین رشته‌های پروتئینی قرار دارند. برخلاف بافت پوششی، فاصله بین سلول‌ها در این بافت جانوری زیاد است و با ماده‌ای ژله‌‌ای، جامد یا مایع به نام ماتریکس خارج سلولی پر می‌شود. ماتریکس خارج سلولی از رشته‌های پروتئینی کلاژن، رشته‌های الاستیک، رشته‌های رتیکولار و پروتئوگلایکان تشکیل شده است.

  • رشته‌های کلاژن: رشته‌های کلاژن از زیرواحدهای رشته‌ای پروتئین تشکیل شده است که انعطاف‌پذیری و مقاومت کششی زیادی دارد. این رشته‌ها استحکام بافت تاندون و رباط‌ها را افزایش می‌دهند.
  • رشته‌های الاستیک: رشته‌های الاستیک از پروتئین‌های الاستین تشکیل شده است. برگشت به حالت اول پس از کشش ویژگی مهم رشته‌های الاستیک است. این رشته‌ها بخش زیادی از ماتریکس خارج سلولی بافت پیوندی رگ‌های بزرگ، پوست و بعضی رباط‌های آناتومی ستون فقرات را تشکیل می‌دهند.
  • رشته‌های رتیکولار: رشته‌های رتیکولار از زیرواحدهای پروتئینی کلاژن‌ها تشکیل می‌شوند. اما قطر این رشته‌ها کمتر از کلاژن است و پلیمرهای منشعب هستند. این رشته در رتیکولوم اندام‌های نرم بدن مثل کبد و طحال وجود دارد و از پارانشیم (سلول‌های عملکردی، رگ‌های خونی و بافت عصبی) این اندام‌ها محافظت می‌کند.
  • پروتئوگلایکان: پروتئوگلایکان از اتصال پروتئین‌ها به زنجیره‌ای از گلیکوزآمینوگلایکان‌ها تشکیل می‌شود. گلیکوزآمینوگلایکان، پلی‌ساکاریدی خطی است که از اتصال دی‌ساکاریدهای تکراری قند اسیدی (اورونیک‌اسید) و قندهای آمین‌دار تشکیل شده است. کوندروئیتین سولفات، هیالورونان، درماتان سولفات، هپاران سولفات و کراتان سولفات پلی‌ساکاریدهای اتصالی به پروتئین‌های ماتریکس خارج سلولی هستند. این ترکیبات با جذب آب محیطی بی‌رنگ، شفاف و با گرانروی زیاد ایجاد می‌کنند.

انواع بافت پیوندی

این بافت جانوری را بر اساس نوع ماتریکس خارج سلولی به انواع بافت پیوندی سست، بافت پیوندی متراکم، استخوان، غضروف، خون و لنف تقسیم‌بندی می‌کنند. ماتریکس خارج سلولی بافت متراکم از رشته‌های پروتئینی متراکم با فاصله کم از هم تشکیل شده است که قابلیت کشسانی و مقاومت کششی بافت را افزایش می‌دهد. رشته‌های پروتئینی بافت سست نامنظم هستند و فاصله زیادی بین آن‌ها وجود دارد که با پروتئوگلایکان‌ها و آب پر می‌شود. استخوان و غضروف دو بافت پیوندی هستند که در تعیین شکل بدن و محافظت از اندام‌ها نقش دارند. ماتریکس خارج سلولی غضروف‌ها از رشته‌های پروتئینی متراکم تشکیل شده است. استخوان محکم‌ترین ماتریکس خارج سلولی را دارد که از فیبرهای پروتئینی، پروتئوگلایکان‌ها و مواد معدنی تشکیل می‌شود. خون و لنف ماتریکس خارج سلولی کاملا متفاوتی دارند.

بافت پیوندی سست

بافت پیوندی سست در بسیاری از اندام‌های بدن وجود دارد. این بافت جانوری اثر ضربه فیزیکی به اندام را کاهش می‌دهد و اندام‌ها را کنار هم نگه می‌دارد. بافت چربی یکی از انواع بافت پیوندی سست است که از آدیپوسیت‌ها و ماتریکس خارج سلولی کم تشکیل می‌شود. لیپید، کربوهیدرات و آمینواسید اضافی بدن به شکل مولکول‌های تری‌گلیسرید در سیتوپلاسم این سلول‌ها ذخیره می‌شود. چربی سفید بیشترین بافت چربی بدن انسان است که زیر پوست، اطراف اندام‌های حفره شکمی، مغز استخوان، کف پا، پشت پلک‌ها، اطراف کره چشم و پریکاردیوم قلب وجود دارد. چربی قهوه‌ای بیشتر در نوزادان وجود دارد و با افزایش سن مقدار آن در بدن کمتر می‌شود.

در بزرگسالان چربی قهوه‌ای اطراف مهره‌ها، بالای ترقوه، قسمت بالایی پشت بدن و قفسه سینه قرار دارد. رنگ این بافت به دلیل تعداد زیاد رگ‌های خونی و میتوکندی‌ها است. تجزیه ذخیره چربی در بافت‌های سفید تولید ATP و تجزیه این ترکیبات در بافت قهوه‌ای تولید گرما در سلول را افزایش می‌دهد.

بافت پیوندی حفره‌دار یکی دیگر از انواع بافت پیوندی سست است. این بافت از فیبروبلاست‌ها و ماتریکس خارج سلولی تشکیل شده است. فیبروبلاست‌ها سلول‌های بزرگ، تخت و دوکی‌شکلی هستند که پروتئین‌ها و پروتئوگلایکان‌ها ماتریکس خارج سلولی را می‌سازند. هسته این سلول‌ها بیضی و تخت است. این سلول‌ها در بیشتر بافت‌های پیوندی وجود دارد.

بافت پیوندی سست، غشای پیوندی بین فیبرهای ماهیچه‌ای، اطراف رگ‌های خونی، رگ‌های لنفاوی و اندام‌های حفره شکمی را تشکیل می‌دهد. این بافت زیر بافت پوششی قرار می‌گیرد و در تشکیل غشای پایه شرکت می‌کند. رشته‌های پروتئینی در ماتریکس بافت پیوندی سست رتیکولار، ساختاری شبکه‌ای تشکیل می‌دهد که اطراف بافت‌های بدن قرار می‌گیرد. این بافت استخوان‌ها، تاندون‌ها و رباط‌های اندام‌های تحتانی و فوقانی را کنار هم نگه می‌دارد.

بافت پیوندی متراکم

تعداد رشته‌های پروتئینی در بافت پیوندی متراکم یا رشته‌ای از بافت پیوندی سست بیشتر است. اگر رشته‌های پروتئینی با آرایش منظم کنار هم قرار بگیرند، مقاومت کششی بافت در جهت قرار گرفتن رشته‌ها افزایش می‌یابد. تاندون‌ها و رباط‌ها از این نوع بافت پیوندی هستند. تاندون‌ها ماهیچه‌های اسکلتی را به استخوان‌ها و رباط‌ها استخوان‌ها را به هم وصل می‌کنند. اگر رشته‌های پروتئینی با آرایشی نامنظم در ماتریکس قرار بگیرند، مقاومت کششی بافت در جهات مختلف افزایش می‌یابد. در بعضی از بافت‌های پیوندی نامنظم رشته‌ها از هم عبور کرده و ساختار شبکه‌ای تشکیل می‌دهند. در بعضی از بافت‌ها رشته‌ها در لایه‌های مختلف، در جهت‌های متفاوتی قرار می‌گیرند. لایه درم پوست از این نوع بافت پیوندی تشکیل شده است. افزایش رشته‌های الاستیک نسبت به کلاژن‌ها خاصیت کشسانی بافت پیوندی متراکم را افزایش می‌دهد. در بافت پیوندی دیواره سرخرگ‌ها رشته‌های الاستیک بیشتر از کلاژن است. بافت پیوندی رشته ای

بافت غضروف

کوندروسیت‌ها، سلول‌های اصلی بافت غضروفی هستند که ماتریکس خارج سلولی را می‌سازند. این سلول‌ها در حفره‌هایی قرار دارند که دیواره آن از ماتریکس خارج سلولی تشکیل شده است. کوندریتین پلی‌ساکارید اصلی این بافت جانوری است که از واحدهای تکراری N-استیل گلوکز آمین و گلوکورونیک‌اسید تشکیل می‌شود. بافت غضروفی از لایه خارجی رشته‌ای و لایه داخلی سلولی تشکیل شده است. لایه خارجی از رشته‌های پروتئینی فراوان تشکیل شده و وظیفه محافظت از سلول‌ها را بر عهده دارد. رگ‌های خونی، رگ‌های لنفاوی و عصب‌ها در این بافت وجود ندارد و مواد مورد نیاز سلول‌ها با انتشار تامین می‌شود. غضروف‌های هیالین، رشته‌ای و الاستیک در بخش‌های مختلف بدن قرار دارند.

  • غضروف هیالین: ماتریکس غضروف هیالین از رشته‌های کلاژن کوتاه و مقدار زیادی پروتئوگلایکان تشکیل شده است. غضروف‌های دنده‌، غضروف بینی و غضروف سر استخوان‌ها در محل مفصل، از این نوع است.
  • غضروف رشته‌ای: این غضروف‌ها از رشته‌های پروتئینی متراکم تشکیل شده و از غضروف‌های هیالین محکم‌تر است. دیسک بین مهره‌های ستون فقرات و مینیسک زانو از این نوع است.
  • غضروف الاستیک: این بافت جانوری از رشته‌های الاستیک فراوان تشکیل شده و انعطاف‌پذیری زیادی دارد. رشته‌های کلاژن این بافت از دو غضروف دیگر کمتر است. غضروف گوش خارجی و اپی‌گلوت حنجره از این نوع است.
انواع غضروف - بافت جانوری

بافت استخوان

بافت استخوان، بافت جانوری دیگری است که مثل غضروف از یک لایه خارجی محافظ فیبروزی به نام پری‌استئوم تشکیل شده است. این پوشش تمام سطح خارجی استخوان به جز بخش‌های شرکت‌کننده در مفصل را می‌پوشاند و از دو لایه تشکیل شده است. لایه خارجی آن از رشته‌های پروتئینی تشکیل شده و در بخش‌های داخلی فیبروبلاست‌ها قرار دارند. رشته‌های عصبی، رگ‌های خونی و رگ‌های لنفاوی در این بافت رشته‌ای وجود دارد. تاندون‌ها و رباط‌ها به سطح خارجی پوشش فیبروزی متصل می‌شود. لایه‌هایی از این غشای فیبروزی در بخش‌های داخلی استخوان وجود دارد که به آن اندواستئوم گفته می‌شود.

بخش اصلی ماتریکس خارج سلولی استخوان از ترکیبات معدنی تشکیل شده است که بلورهای کلسیم هیدروکسی آپاتیت ($$Ca_{10}(PO_4)_6(OH)_2$$) بخش زیادی از آن را به خود اختصاص می‌دهد. بی‌کربنات، سیترات، منیزم، پتاسیم و سدیم سایر ترکیبات معدنی ماتریکس استخوان هستند که بین رشته‌های کلاژن‌ نوع I، پروتئوگلایکان‌ها و گلیکوپروتئین‌ها (استئونکتین) قرار دارند.

بافت استخوان از سلول‌های استئوبلاست، استئوکلاست، استئوسیت و سلول‌های استخوانساز تشکیل شده است. استئوبلاست‌ها ترکیبات آلی را می‌سازند و مواد معدنی ماتریکس خارج سلولی استخوان را ترشح می‌کنند. استئوبلاست‌های بالغ بیشتر در سطح بافت استخوانی قرار دارند و آرایشی شبیه بافت پوششی ساده دارند. شکل استئوبلاست‌های فعال، مکعبی یا استوانه‌ای است و پس از کاهش سنتز ماتریکس خارج سلولی، به سلول‌های تخت تبدیل می‌شوند. ماتریکس جدید از سطح کنار ماتریکس قبلی استئوبلاست‌ها ترشح می‌شود.

استئوبلاست‌ها به مرور به‌وسیله ماتریکس خارج سلولی خود احاطه می‌شوند و به استئوسیت‌ها تمایز می‌یابد. در این سلول‌ها زوائد سیتوپلاسمی شبیه دندریت‌های سلول عصبی وجود دارد که به ارتباط سلول با سلول‌های دیگر کمک می‌کند. استئوسیت‌ها مثل کوندروسیت‌های بافت غضروفی و برخلاف استئوبلاست‌ها در حفره‌هایی قرار دارند که دیواره آن از ماتریکس خارج سلولی تشکیل شده است. شبکه اندوپلاسمی زبر و جسم گلژی این سلول‌ها کوچک‌تر از استئوبلاست‌ها و کروماتین‌های آن فشرده‌تر است. این سلول‌ها فعالیت استئوبلاست‌ها و استئوکلاست‌ها را تنظیم می‌کنند.

سلول های بافت استخوان

استئوکلاست‌ها سلول‌های بزرگ و متحرکی هستند که بیش از یک هسته دارند. این سلول‌ها از ادغام سلول‌های مشتق از مغز استخوان تشکیل می‌شوند. به همین دلیل چند هسته دارند. استئوکلاست‌ها با تجزیه ماتریکس به رشد و تغییر شکل استخوان کمک می‌کنند. رشد این سلول‌ها به ترشح فاکتور تحریک کلونی ماکروفاژ و پروتئین فعال‌کننده گیرنده فاکتور هسته‌ای kB از استئوبلاست‌ها وابسته است. این سلول‌ها با زوائد سیتوپلاسمی کوتاه و نامنظم به ماتریکس متصل می‌شود و با ترشح آنزیم‌های کلاژناز و کاتپسین K ماتریکس را تجزیه می‌کند. به علاوه خروج پروتون از پمپ‌های غشای این ناحیه، pH ماتریکس را کاهش و شکستن بلورهای هیدروکسی آپاتیت را افزایش می‌دهد. سلول‌های استخوانساز، سلول‌های بنیادی هستند که در مغز استخوان و لایه‌های داخلی پری‌‌استیوم و اندواستیوم قرار دارند و از تمایز آن‌ها استئوبلاست‌ها به وجود می‌آید.

‌انواع بافت استخوانی چیست؟

استخوان‌ها از دو نوع بافت فشرده و اسفنجی تشکیل می شوند. بافت استخوانی فشرده بخش‌های خارجی استخوان را می‌سازد که فشار بیشتری را تحمل می‌کنند. این بافت اطراف مغز زرد استخوان را می‌پوشاند. مغز زرد استخوان از آدیپوسیت‌ها و سلول‌های بنیادی تشکیل شده است. آدیپوسیت‌ها انرژی مورد نیاز سلول‌های استخوانی را ذخیره می‌کنند و سلول‌های بنیادی سلول استخوانی، چربی یا غضروف تمایز می‌یابند. این بافت به افزایش استحکام استخوان کمک می‌کند و از واحدهایی به نام اوستئون تشکیل شده است.

هر استئون از تیغه‌های ماتریکسی تشکیل می‌شود که اطراف کانال مرکزی به نام کانال هاورسین قرار می‌گیرند. این کانال فضایی برای عبور رگ‌های خونی و رشته‌های عصبی استخوان است. استئون‌ها هم‌راستای محور بلندتر استخوان قرار می‌گیرند و آرایش آن‌ها استحکام استخوان در برابر خمیدگی و شکستن را افزایش می‌دهند.

تفاوت بافت استخوانی فشرده و اسفنجی

بافت اسفنجی بخش‌های داخلی استخوان را تشکیل می‌دهد. برخلاف بافت متراکم تیغه‌های ماتریکسی بافت اسفنجی موازی هم و اطراف یک حفره مرکزی قرار نمی‌گیرند. این تیغه‌ها شبکه‌ای از ماتریکس خارج سلولی به نام ترابکولا تشکیل می‌دهند. اطراف هر ترابکولا لایه اندواستئوم قرار دارد. فضای خالی ترابکولا وزن استخوان را کاهش می‌دهد و مغز قرمز استخوان در این فضا قرار دارد. مغز قرمز استخوان از سلول‌های بنیادی خونساز و مویرگ‌های منفذدار تشکیل شده است.

انواع بافت استخوانی

انواع استخوان 

استخوان‌ها را بر اساس شکل و تقسیم‌بندی بدن به انواع بلند، کوتاه، تخت، کنجدی، بخیه‌ای و نامنظم تقسیم می‌کنند. استخوان‌های بلند از دو سر کروی یا اپی‌فیز تشکیل شده‌اند که به‌وسیله شفت یا دیافیز بلندی به هم وصل می‌شوند. بافت متراکم این استخوان‌ها از بافت اسفنجی آن بیشتر است. بیشتر این استخوان‌ها بخش‌های مختلف اندام‌های تحتانی و فوقانی (ران، ساق، بازو، ساعد و انگشتان) را شکل می‌دهند.

استخوان‌های کوتاه مکعبی هستند. این استخوان‌ها از یک لایه نازک بافت متراکم خارجی و بافت داخلی اسفنجی تشکیل شده است. استخوان‌های مکعبی مچ پا و مچ دست را شکل می‌دهند. استخوان‌های تخت خمیده هستند و قطر کمی دارند. این استخوان‌ها از یک لایه بافت اسفنجی تشکیل شده‌اند که لایه نازکی از بافت متراکم دو طرف آن قرار دارد. بیشتر استخوان‌های جمجمه و استخوان جناغ قفسه سینه از این نوع هستند.

انواع استخوان اسکلت انسان

استخوان‌های کنجدی کوچک هستند و بین تاندون‌ها قرار می‌گیرند. این استخوان‌ها فاصله تاندون از مفصل را افزایش می‌دهند. استخوان کشکک زانو یکی از استخوان‌های کنجدی بدن است. استخوان‌های بخیه‌ای بسیار کوچک هستند و بین استخوان‌های اصلی جمجمه قرار دارند. استخوان‌های نامنظم از یک لایه نازک و خارجی بافت متراکم تشکیل شده‌اند که اطراف بافت اسفنجی داخلی قرار دارد. شکل این استخوان‌ها نامنظم و پیچیده است. استخوان مهره‌های ستون فقرات از این نوع است.

بافت خون چیست؟

خون تنها بافت جانوری مایع است که اکسیژن و مواد مورد نیاز را به سلول‌ها می‌رساند و دی‌اکسید کربن و مواد زائد سلول‌ها را دریافت می‌کند. سلول‌های این بافت جانوری در ماتریکس خارج سلولی مایعی به نام پلاسما قرار دارند و آزادانه حرکت می‌کنند. بیش از ۹۰٪ این ماتریکس را آب تشکیل می‌دهد. کمتر از ۱۰٪ وزن این ماتریکس را پروتئین‌های متنوعی تشکیل می‌دهند که به انتقال لیپیدها، حفظ ایمنی بدن، انتقال آهن بین سلول‌ها، انتقال پیام بین اندام‌ها و ترمیم زخم کمک می‌کنند.

آلبومین بیشترین پروتئین پلاسما است که با افزایش فشار اسمزی، آب را در این ماتریکس نگه می‌دارد. به علاوه این پروتئین ناقل غیراختصاصی ترکیبات پلاسما است. تری‌گلیسرید و کلسترول لیپیدهای همراه پروتئین‌های ناقل، گلوکز و اوره ترکیبات آلی دیگر پلاسما هستند. در این ماتریکس علاوه بر آب و ترکیبات آلی، یون‌های معدنی وجود دارد. سدیم بیشترین یون پلاسما است که نقش مهمی در تعیین فشار خون دارد. پتاسیم، کلسیم، منیزیم، کلر، بی‌کربنات و ید سایر موادمعدنی این ماتریکس را تشکیل می‌دهند.

سلول های خون 

گلبول‌های قرمز یا اریتروسیت‌ها، گلبول‌های سفید یا لوکوسیت‌ها و پلاکت‌ها یا ترومبوسیت‌ها سلول‌های بافت خون هستند. همه این سلول‌ها از تمایز سلول‌های بنیادی میلوئیدی در مغز قرمز استخوان تشکیل می‌شوند. گلبول‌های قرمز سلول‌هایی با قطر چند میکرون هستند و وظیفه اصلی آن‌ها انتقال اکسیژن در خون است. غشای انعطاف‌پذیر این سلول‌های دیسک‌شکل از دو طرف فرورفته است و تغییر شکل آن اجازه عبور این سلول از مویرگ‌هایی با قطر بسیار کم را می‌دهد. آنتی‌ژن‌های غشای این سلول‌ها گلیکوپروتئین‌ها یا گلیکولیپیدهایی هستند که نوع گروه خونی را مشخص می‌کنند.

اندامک‌ها از سیتوپلاسم گلبول قرمز حذف شده و هموگلوبین جای آن‌ها را گرفته است. هموگلوبین پروتئینی با گروه‌های آهن است که به انتقال اکسیژن کمک می‌کند. این سلول‌ها تقسیم نمی‌شوند. همانندسازی و رونویسی در این سلول‌ها انجام نمی‌شود. اما پمپ سدیم-پتاسیم غشای این سلول‌ها برای تنظیم غلظت سدیم سیتوپلاسم به ATP نیاز دارد. بخش اصلی ATP در این سلول از تخمیر گلوکز به پیرووات و لاکتیک‌اسید تامین می‌شود. اریتروسیت‌ها طول عمر کوتاهی دارند و پس از ۱۲۰ روز در کبد و طحال تجزیه می‌شوند.

حرککت گلبول قرمز در خون
حرکت گلبول قرمز در خون

سیتوپلاسم گلبول‌های سفید برخلاف گلبول‌های قرمز از هسته و اندامک‌ها تشکیل شده است. این سلول‌ها از تمایز سلول‌های بنیادی لنفوئیدی در مغز استخوان تشکیل می‌شوند. وظیفه همه این سلول‌ها دفاع از بدن در برابر میکروب‌ها (باکتری‌ها، ویروس‌ها، قارچ‌ها و آغازیان) است. گرانولوسیت‌ها، مونوسیت‌ها و لنفوسیت‌ها انواع گلبول‌های سفید در بافت خون انسان هستند.

  • گرانولوسیت‌ها: گرانولوسیت‌ها بیشترین گلبول‌های سفید خون و از گلبول‌های قرمز بزرگ‌تر هستند. این سلول‌ها از هسته چندقسمتی و سیتوپلاسمی با گرانول‌های فراوان تشکیل شده‌اند. نوتروفیل‌ها، بازوفیل‌ها و ائوزینوفیل‌ها انواع گرانولوسیت‌ها هستند. گرانول این سلول‌ها پس از رنگ‌آمیزی زیر میکروسکوپ رنگ متفاوتی دارد.
    • نوتروفیل: گرانول نوتروفیل‌ها پس از رنگ‌آمیزی، صورتی دیده می‌شود. هسته این سلول‌ها از دو تا پنچ لوب تشکیل شده که به‌وسیله رشته‌های کروماتینی به هم متصل هستند. طول عمر این سلول‌ها چند ساعت است. تغییر ساختار اسکلت سلولی نوتروفیل‌ها با تشکیل پای کاذب در این سلول‌ها و حرکت در جهت مولکول‌های ترشح شده از بافت آسیب‌دیده یا آلوده به پاتوژن همراه است. این سلول‌ها با فاگوسیتوز، آزاد کردن گرانول‌ها و دام خارج سلولی پاتوژن‌ها را از بین می‌برد. در فاگوسیتوز نوتروفیل با تشکیل پای کاذب و فاگوزوم میکروب را وارد سیتوپلاسم می‌کند. میکروب‌ها پس از ادغام فاگوزوم با لیزوزوم به‌وسیله آنزیم‌های هیدرولازی از بین می‌روند. گرانول این سلول‌ها حاوی آنزیم‌های تجزیه‌کننده میکروب و رادیکال‌های آزاد است. دام خارج سلولی از مولکول‌های DNA متصل به آنزیم تشکیل شده است که میکروب‌ها را تجزیه می‌کنند.
    • بازوفیل: گرانول بازوفیل‌ها پس از رنگ‌آمیزی، آبی تیره دیده می‌شود. هسته این سلول‌ها از دو لوب تشکیل شده و تعداد گرانول‌های سیتوپلاسم آن‌ها از نوتروفیل بیشتر است. این سلول‌ها با ترشح هیستامین و لوکوترین‌ها در ایجاد واکنش‌های حساسیت و پاسخ التهابی سیستم ایمنی نقش دارند.
    • ائوزینوفیل: گرانول ائوزینوفیل‌ها پس از رنگ‌آمیزی، قرمز دیده می‌شود. این سلول‌ها هم‌اندازه نوتروفیل‌ها هستند، اما گرانول‌های بزرگ‌تری دارند. این سلول‌های ایمنی به از بین بردن انگل‌ها کمک می‌کنند.
  • مونوسیت‌ها: مونوسیت‌ها بزرگ‌ترین گلبول‌های سفید خون هستند که پس از ورود به بافت‌های دیگر به ماکروفاژ و سلول‌های دندریتی تمایز می‌یابند. سلول‌های دندریتی و ماکروفاژها میکروب‌ها را با فاگوسیتوز از بین می‌برند.
  • لنفوسیت‌ها: لنفوسیت‌ها گروهی از گلبول‌های سفید هستند که از تمایز سلول‌های بنیادی لنفوئیدی در مغز استخوان تولید می‌شوند. لنفوسیت‌های B، لنفوسیت‌های T و سلول‌های کشنده طبیعی انواع لنفوسیت‌های بافت خون هستند. لنفوسیت‌ها B در مغز استخوان تکامل پیدا می کنند و پس از آن به گره‌ها و اندام‌های لنفاوی منتقل می‌شوند. این سلول‌ها با ترشح پروتئین‌های آنتی‌بادی به از بین بردن میکروب‌ها کمک می‌کنند. لنفوسیت‌های T در مغز استخوان تولید می‌شود و در غده تیموس تکامل می‌یابد. این سلول‌ها با القا آپوپتوز، سلول‌های آلوده به ویروس و تومورها را از بین می‌برند. سلول‌های کشنده طبیعی برخلاف لنفوسیت‌های T، آنتی‌ژن را به‌طور غیراختصاصی شناسایی می‌کنند و با القای آپوپتوز میکروب را از بین می‌برند.

پلاکت‌ها کوچک‌ترین سلول‌های خونی و بدون هسته هستند. این سلول‌ها مثل اریتروسیت‌ها تقسیم نمی‌شوند. گرانول‌های سیتوپلاسمی و کوچک این سلول‌ها، حاوی پروتئین‌های لازم برای انعقاد خون است. پلاکت‌ها از تقسیم سیتوپلاسمی مگاکاریوسیت‌ها در مغز استخوان تشکیل می‌شوند و طول عمر آن‌ها حدود ۱۰ روز است. ترشح پروتئین ترومبوپوئتین با افزایش رشد و تقسیم مگاکاریوسیت‌ها، تعداد پلاکت‌های خون را تنظیم می‌کند.

بافت ماهیچه ای

اگر تا این بخش از مطلب بافت جانوری با ما همراهی کرده باشید، با بافت پیوندی و پوششی آشنا شده‌اید. در این بخش انواع بافت ماهیچه‌ای را توضیح می‌دهیم. بافت ماهیچه‌ای از سلول‌های تمایزیافته‌ای تشکیل شده که انقباض آن‌ها در حرکت بدن نقش دارد. سلول‌های این بافت بلند هستند و قطر کمی دارند. به همین دلیل به آن‌ها فیبر ماهیچه‌ای گفته می‌شود. فیبرهای ماهیچه‌ای به‌وسیله لایه‌ای از بافت پیوندی کنار هم قرار می‌گیرند. رشته‌های اکتین و میوزین پروتئین‌های اصلی اسکلت سلولی فیبرهای ماهیچه‌ای هستند که آرایش آن‌ها در انقباض ماهیچه تغییر می‌کند. بین سلول‌های این بافت جانوری برخلاف بافت پیوندی ماتریکس خارج سلولی بسیار کمی وجود دارد. باف ماهیچه‌ای به انواع اسکلتی، صاف و قلبی تقسیم می‌شود.

بافت ماهیچه اسکلتی

ماهیچه اسکلتی اندامی است که از فیبرهای ماهیچه‌ای، رگ‌های خونی، فیبرهای عصبی و بافت پیوندی تشکیل می‌شود. در هر ماهیچه اسکلتی سه لایه بافت پیوندی اپی‌میسیوم، پری‌میسیوم و اندومیسیوم وجود دارد. اپی‌میسیوم لایه‌ای از بافت پیوند متراکم نامنظم است که ماهیچه را از سایر اندام‌ها جدا و یکپارچگی بافت را حفظ می‌کند. زیر اپی‌میسیوم، بافت پیوندی پری‌میسیوم دسته‌های فیبر ماهیچه‌ای را کنار هم نگه می‌دارد.

به هر دسته فیبر ماهیچه‌ای یک فاسیکل گفته می‌شود. در فاسیکل‌ها هر فیبر ماهیچه‌ای، به‌وسیله لایه نازکی از بافت پیوندی سست پوشیده شده است. رشته‌های کلاژن این سه لایه در ماهیچه اسکلتی همراه استخوان‌ها، با رشته‌های کلاژن تاندون و رشته‌های کلاژن تاندون با پری‌استئوم استخوان‌ها ادغام می‌شود. رشته‌های کلاژن سایر ماهیچه‌های اسکلتی با بافت پیوندی صفحه‌ای به نام فاسیا یا غلاف ماهیچه‌ای ادغام می‌شود. این بافت پیوندی بین استخوان‌ها و پوست قرار دارد.

سلول های ماهیچه اسکلتی

سلول‌های ماهیچه‌ای بلندتر از سلول‌های دیگر بدن هستند و طول آن‌ها در بعضی از بافت‌ها به ۳۰ سانتی‌متر می‌رسد. سیتوپلاسم این سلول‌ها از تعداد زیادی هسته و اندامک‌ها (شبکه اندوپلاسمی، میتوکندری، جسم گلژی و لیزوزوم) تشکیل شده است. شبکه اندوپلاسمی صاف گسترده در این سلول‌ها مقدار زیادی کلسیم ذخیره می‌کند و به آن شبکه سارکوپلاسمی گفته می‌شود. به غشای این سلول‌ها سارکولما و به سیتوپلاسم آن‌ها سارکوپلاسم گفته می‌شود. میوفیبریل‌ها، ساختارهای پروتئینی سیتوپلاسم هستند که موازی هم در طول فیبر ماهیچه‌ای قرار می‌گیرند. در هر سلول ماهیچه‌ای صدها میوفیبریل قرار دارد که از واحدهای تکراری سارکومر تشکیل شده است. شبکه سارکوپلاسمی اطراف میوفیبریل‌ها قرار می‌گیرد.

بافت ماهیچه اسکلتی
باند A ناحیه‌ای است که زیر میکروسکوپ تیره‌تر دیده می‌شود و محل قرار گرفتن میوزین و رشته‌های اکتین در سیتوپلاسم است. باند I ناحیه‌ای است که زیر میکروسکوپ روشن‌تر دیده می‌شود و محل قرار گرفتن رشته‌های اکتین است. ناحیه H منطقه روشن‌تر وسط باند A است که فقط از میوزین تشکیل شده است.

توبول‌های T یکی از ساختارهای سارکولما هستند که به انتقال جریان الکتریکی کمک می‌کنند. هر توبول T کانال غشایی است که از سارکولما شروع و کنار شبکه سارکوپلاسمی تمام می‌شود. این توبول‌ها سرعت انتقال پتانسیل ایجاد شده در غشا به شبکه سارکوپلاسمی اطراف میوفیبریل‌ها را افزایش می‌دهد.

سارکومر ناحیه‌ای از میوفیبریل است که بین دو ساختار اسکلت سلولی به نام خط Z (باند یا دیسک) قرار دارد. بین دو خط Z رشته‌های پروتئینی نازک و ضخیم قرار دارند. رشته‌ها نازک از دو فیلامت اکتین تشکیل شده‌اند. یک سر این رشته‌ها به پروتئین‌های خط Z متصل است و سر دیگر آن در مرکز سارکومر قرار دارد. هر مولکول G اکتین این رشته، یک جایگاه اتصال به سر میوزین دارد. به علاوه هر G اکتین به پروتئین‌های تنظیمی تروپونین و تروپومیوزین متصل است. تروپونین از سه پلی‌پپتید I، T و C تشکیل شده است. تروپونین T به تروپومیوزین، تروپونین C به کلسیم و تروپونین I به اکتین متصل است.

فیلامنت‌های ضخیم، رشته‌های میوزین هستند که از دو زنجیره پلی‌پپتید سنگین و چهار زنجیره پلی‌پپتیدی سبک تشکیل می‌شوند. وزن مولکولی زنجیره سنگسن از زنجیره سبک بیشتر است. زنجیره سنگین از ناحیه دم، لولا و سر کروی تشکیل شده است. جایگاه اتصال به اکتین و ATP در ناحیه سر قرار دارد. دم این پروتئین‌ها در مرکز سانترومر به پروتئین‌های خط M و انتهای دیگر آن به‌وسیله پروتئین‌های تیتین به پروتئین‌های صفحه Z متصل است.

انواع بافت ماهیچه اسکلتی

آرایش فاسیکل‌ها شکل بافت ماهیچه اسکلتی را تغییر می‌دهد. فاسیکل‌ها به شکل موازی دوکی، موازی، حلقوی، همگرا، دوبطنی، چندپر، دوپر و تک‌پر کنار هم قرار می‌گیرند. فاسیکل ماهیچه‌های موازی هم‌راستا با محور بلند ماهیچه قرار دارند. بیشتر ماهیچه‌های بدن از این نوع هستند. بعضی از ماهیچه‌های موازی بافتی صفحه‌ای تشکیل می‌دهند و بعضی دیگر (ماهیچه‌های موازی دوکی) دوکی‌شکل هستند و از سه ناحیه «شروع» (Origin)، شکم و «اتصال» (Insertion) تشکیل شده‌اند. ناحیه شروع، تاندون استخوانی است که در انقباض ماهیچه ثابت است. ناحیه شکم بین دو تاندون قرار دارد و ناحیه اتصال، تاندون استخوانی است که در انقباض ماهیچه حرکت می‌کند. ماهیچه دو سر بازو از انواع موازی دوکی است.

انواع ماهیچه اسکلتی - بافت جانوری

فاسیکل‌های ماهیچه حلقوی به شکل حلقه‌های متحدالمرکز قرار گرفته‌اند. انقباض فیبرها در این بافت با کاهش قطر دایره مرکزی همراه است. ماهیچه‌های اطراف دهان از این نوع هستند. فاسیکل‌های ماهیچه همگرا در یک نقطه مشترک به بافت پیوندی متصل می‌شوند. ماهیچه‌های سینه‌ای همگرا هستند. آرایش فاسیکل‌ها در ماهیچه‌های چندپر، دوپر و تک‌پر شبیه پر پرندگان است. تاندون این ماهیچه‌ها در مرکز بافت قرار دارد و فاسیکل‌ها به یک طرف (تک‌پر) یا دوطرف (دوپر) آن متصل هستند. در حالت چندپر فاسیکل‌ها دور تاندون می‌پیچند.

بافت ماهیچه قلبی

ماهیچه قلبی فقط در قلب وجود دارد. فیبرهای ماهیچه قلبی مثل ماهیچه اسکلتی از میوفیبریل‌ها تشکیل شده و زیر میکروسکوپ مخطط دیده می‌شود. سلول‌های این بافت از ماهیچه اسکلتی کوچک‌تر است و از یک هسته مرکزی تشکیل می‌شود. انرژی مورد نیاز برای انقباض این ماهیچه از مسیرهای بیوشیمیایی هوازی تامین می‌شود. به همین دلیل در سارکوپلاسم این سلول‌ها میتوکندری و میوگلوبین فراوانی وجود دارد. میوگلوبین پروتئینی با گروه هم (آهن) است که اکسیژن را در بافت ذخیره می‌کند. فیبرهای ماهیچه قلبی برخلاف فیبرهای ماهیچه اسکلتی منشعب هستند و به‌وسیله دیسک بینابینی به هم متصل می‌شوند.

سلول های بافت ماهیچه قلبی

دیسک بینابینی اتصالات سوراخدار و دسموزومی در سارکولمای دو فیبر ماهیچه‌ای کنار هم است. اتصالات سوراخدار به انتقال جریان الکتریکی ایجاد شده و انقباض همزمان سلول‌های بافت ماهیچه قلبی کمک می‌کند. اتصالات دسموزومی جدا شدن سلول‌ها از هم در زمان انقباض را مهار می‌کند. توبول‌های T، ساختار دیگر سارکولمای سلول‌های ماهیچه قلبی هستند که مثل ماهیچه اسکلتی به افزایش سرعت انتقال پتانسیل الکتریکی کمک می‌کنند. انقباض این ماهیچه به‌وسیله فیبرهای ماهیچه‌ای تمایزیافته‌ کنترل می‌شود. پتانسیل الکتریکی این سلول‌ها بدون نیاز به تحریک خارجی و خودبه‌خودی تغییر می‌کند. کانال‌های کلسیمی نشتی در غشای این سلول‌ها، نقش مهمی در ایجاد جریان خودبه‌خودی دارد. این جریان به‌وسیله اتصالات شکافدار به فیبرهای ماهیچه قلبی منتقل و قلب منقبض می‌شود.

بافت ماهیچه صاف

در تصویر میکروسکوپی ماهیچه صاف، برخلاف ماهیچه‌های اسکلتی و قلبی خطوط تیره و روشن وجود ندارد. به همین دلیل به آن‌ها ماهیچه صاف گفته می‌شود. این بافت دیواره اندام‌های حفره‌دار (لوله گوارش، مجاری تنفسی، مجاری ادراری و مثانه)، دیواره رگ‌های خونی و بخشی از بافت زیر پوست را تشکیل می‌دهد. انقباض این ماهیچه‌ها غیرارادی است و به‌وسیله رشته‌های عصبی خودمختار، هورمون‌های اندوکرین و ترکیبات پاراکرین تحریک می‌شود. شکل این ماهیچه‌ها دوکی است و یک هسته دارند. توبول‌های T در سارکولمای این سلول‌ها وجود ندارد. دو نوع بافت ماهیچه صاف در بدن انسان وجود دارد.

در بافت ماهیچه صاف تک‌واحدی، فیبرهای ماهیچه‌ای به شکل صفحه‌ای کنار هم قرار می‌گیرند و بین آن‌ها اتصالات سوراخدار زیادی وجود دارد. انقباض این ماهیچه‌ها آهسته و پی‌در‌پی است. اما بین فیبرهای ماهیچه‌های صاف چندواحدی اتصالات سوراخدار وجود ندارد. جریان الکتریکی بین فیبرهای این ماهیچه منتقل نمی‌شود و سلول‌ها جدا از هم منقبض می‌شوند. بافت ماهیچه‌ای دیواره نای و نایژه، سرخرگ‌های بزرگ و فولیکول مو از نوع چندزیرواحدی است.

اسکلت سلولی ماهیچه‌های صاف از رشته‌های اکتین و میوزین با آرایش متفاوتی تشکیل شده است. جسم متراکم، پروتئین اسکلت سلولی ماهیچه صاف است که از زیرواحدهای آلفا اکتین تشکیل می‌شود. این پروتئین‌ها سایر پروتئین‌های اسکلت سلولی را به سارکوپلاسم متصل می‌کند. اجسام متراکم به‌وسیله فیلامنت‌های حدواسط به هم وصل می‌شوند و ساختاری شبکه‌ای ایجاد می‌کنند.فیلامنت‌های حدواسط از پروتئین‌های دسمین و ویمنتین تشکیل شده است. جسم متراکم همتای خط Z در ماهیچه‌های اسکلتی و قلبی است، و فیلامنت‌های نازک اکتین و تروپومیوزین به آن متصل هستند. مولکول‌های میوزین بین دو جسم متراکم و موازی رشته‌های اکتین قرار می‌گیرند. در زمان انقباض، آرایش متفاوت اسکلت سلولی ماهیچه صاف سبب فشردگی فیبر ماهیچه‌ای در تمام جهات می‌شود.

شکل سلول‌ها در بافت ماهیچه صاف
ماهیچه معده از نوع تک‌زیرواحدی و ماهیچه مژگانی از نوع چندزیرواحدی است.

تروپونین در اسکلت سلولی فیبرهای ماهیچه صاف وجود ندارد. در این سلول‌ها کلمودولین پروتئینی است که با اتصال به کلسیم فعال می‌شود و کیناز زنجیره سبک میوزین را فعال می‌کند. این آنزیم، به سر میوزین گروه‌های فسفات اضافه می‌کند. سر میوزین با اتصال گروه‌های فسفات فعال و به جایگاه اتصال اکتین متصل می‌شود. در این حالت فیبر ماهیچه‌ای منقبض می‌شود.

بافت عصبی

بافت عصبی، آخرین بافت جانوری است که ویژگی‌های آن را در این مطلب توضیح می‌دهیم. این بافت مجموعه‌ای از سلول‌های عصبی و غیرعصبی، بافت پیوندی و رگ‌های خونی است. سلول‌های عصبی این بافت نورون نام دارند و بلندترین سلول‌های بدن انسان هستند. وظیفه این سلول‌ها ایجاد جریان الکتریکی، کنترل و هماهنگی فعالیت‌های مختلف بدن است. نورون‌ها، فیبرهای ماهیچه‌ای و سلول‌های بافت پوششی غدد را کنترل می‌کنند. سلول‌های عصبی این بافت گلیا نام دارند. این سلول‌ها از نورون‌ها کوچک‌تر هستند و ساختار متفاوتی دارند. این سلول‌ها غلظت مولکول‌های شیمیایی مایع خارج سلولی کنترل و از نورون در برابر پاتوژن‌ها محافظت می‌کنند. به علاوه این سلول‌ها با تنظیم غلظت انتقال‌دهنده‌های عصبی در مایع خارج سلولی به انتقال پیام عصبی کمک می‌کنند.

نورون بافت عصبی

نورون‌ها سلول‌های هسته‌دار و تمایزیافته‌ای هستند که تقسیم نمی‌شوند. هر نورون از جسم سلولی، آکسون و دندریت‌ها تشکیل شده است. هسته، اندامک‌ها و بخش زیادی از سیتوپلاسم نورون‌ها در جسم سلولی قرار دارد. تعداد زیادی شبکه اندوپلاسمی زبر به نام اجسام نیسل در جسم سلولی نورون‌ها وجود دارد که وظیفه سنتز کانال‌های یونی غشا، آنزیم‌ها، پروتئین‌های غشایی و انتقال‌های عصبی پروتئینی را بر عهده دارد. کانال‌های یونی در ایجاد جریان الکتریکی و انتقال‌دهنده‌های عصبی در انتقال جریان الکتریکی بین نورون‌ها نقش مهمی دارند. میتوکندری تنها اندامکی است که علاوه بر جسم سلولی در دندریت‌ها و آکسون وجود دارد.

دندریت و آکسون زوائد سیتوپلاسمی جسم سلولی هستند. معمولا چند دندریت و یک آکسون از جسم سلولی خارج می‌شود. دندریت‌ها رشته‌های کوتاهی هستند که بیشتر پیام عصبی را از نورون ‌های دیگر دریافت می‌کنند. در غشای این نورون‌ها تعداد زیادی کانال‌های ولتاژی سدیم و پتاسیم برای ایجاد جریان الکتریکی وجود دارد. جهت این جریان یک‌طرفه و همیشه از دندریت به آکسون است. اسکلت سلولی نورون‌ها از رشته‌های اکتین تشکیل شده و به حفظ شکل این بخش از نورون کمک می‌کند.

شکل نورون

آکسون رشته بلندی است که در نورون‌های چندقطبی و دوقطبی در ناحیه‌ای هیلاک به جسم سلولی متصل می‌شود. اسکلت سلولی آکسون‌ها از میکروتوبول، پروتئین‌های داینئین و کاینزین تشکیل شده است. این ساختار علاوه بر حفظ شکل آکسون به انتقال پروتئین‌های کانال، انتقال‌دهنده‌های عصبی پروتئینی، آنزیم‌ها و میتوکندری از پایانه آکسون به جسم سلولی و جسم سلولی به پایانه آکسون کمک می‌کند. آکسون‌های بلند معمولا با لایه‌ لیپیدی غلاف میلین پوشیده می‌شود. این غلاف یکپارچه نیست. به غشای بین دو قطعه از غلاف میلین گره رانویه گفته می‌شود. در این ناحیه تعداد زیادی کانال ولتاژی سدیم و پتاسیم برای ایجاد پتانسیل عمل و انتقال جریان الکتریکی وجود دارد. سرعت انتقال پیام در نوورن‌های ملین‌دار از نوورن‌های بدون میلین بیشتر است. پایانه آکسون ناحیه انتهایی این بخش از نورون است که پیام عصبی را در سیناپس به سلول بعدی منتقل می‌کند.

انواع نورون

میلیاردها نورون در بافت عصبی بدن انسان وجود دارد که بر اساس شکل و محل قرار گرفتن دندریت، آکسون و جسم سلولی به انواع چندقطبی، دوقطبی، تک‌قطبی و تک‌قطبی کاذب تقسیم می‌شوند.

  • نورون‌های چندقطبی: از جسم سلولی نورون‌های چندقطبی تعداد زیادی دندریت و یک آکسون خارج می‌شود. جسم سلولی این نورون‌ها بین دندریت‌ها و آکسون قرار دارد. نورون‌های حرکتی مغز و نخاع از این نوع هستند.
  • نورون‌های دوقطبی: از جسم سلولی نورون‌های دوقطبی یک آکسون و یک‌دندریت در جهت خلاف هم خارج می‌شود. دندریت پس از خروج از جسم سلولی به شاخه‌های مختلف تقسیم می‌شود. گیرنده‌های حسی بینی نورون‌های دوقطبی هستند.
  • نورون‌های تک‌قطبی کاذب: از جسم سلولی نورون‌های تک‌قطبی فقط یک آکسون خارج می‌شود. در یک انتهای آکسون، دندریت‌ها و در انتهای دیگر آن پایانه آکسون قرار دارد. نورون‌های حسی از این نوع هستند. این نورون‌ها پیام اندام‌های مختلف را به مغز و نخاع منتقل می‌کنند. در این سلول‌های جسم سلولی بین دندریت و آکسون قرار دارد.
  • نورون‌های تک‌قطبی: از جسم سلولی نورون‌های تک‌قطبی یک زائده سیتوپلاسمی خارج، و به دندریت و آکسون تقسیم می‌شود. در این نورون‌ها دندریت و آکسون در یک طرف و جسم سلولی در طرف دیگر قرار دارد.

عصب چیست؟

نوورن‌های بافت عصبی مثل فیبرهای ماهیچه‌ای به وسیله چندلایه بافت پیوندی کنار هم قرار می‌گیرند و عصب تشکیل می‌شود. هر عصب از نورون‌های حسی، نورون‌های حرکتی و مخلوطی از رشته‌های حسی و حرکتی تشکیل شده اس این لایه‌ها اندونوریوم، پری‌نوریوم و اپی‌نوریوم نام دارد. اندونوریوم لایه‌ای از بافت پیوندی است که دور هر نورون قرار می‌گیرد. پری‌نوریوم دور دسته‌های نورونی می‌پیچد و فاسیکل تشکیل می‌دهد. رگ‌های خونی بین فاسیکل‌ها قرار دارند. پری‌نوریوم فاسیکل‌ها را کنار هم نگه می دارد و از ادغام لایه عنکبوتیه و سخت‌شامه پرده مننژ تشکیل می شود. این لایه در عصب‌های خارج از مغز و نخاع وجود دارد.

سلول های گلیا بافت عصبی

سلول‌های گلیا در سیستم عصبی مرکزی (مغز و نخاع) و محیطی (اعصاب خارج از مغز و نخاع) به فعالیت نورون‌ها کمک می‌کنند. آستروسیت‌ها، اولیگودندروسیت‌ها، میکروگلیا و سلول‌های اپندیمال در تشکیل بافت عصبی مرکزی و سلول‌های ماهواره‌ای و شوآن در تشکیل بافت عصبی محیطی شرکت می‌کنند.

سلول های گلیای بافت عصبی مرکزی

آستروسیت‌ها سلول‌های ستاره شکلی هستند که زوائد سیتوپلاسمی زیادی دارند. این سلول‌ها به‌وسیله زوائد سیتوپلاسمی با سلول‌های بافت پیوندی، سلول‌های پوششی مویرگ‌ها و نورون‌ها ارتباط دارند. آستروسیت‌ها غلظت مواد شیمیایی مایع خارج سلولی را تنظیم، به از بین بردن سلول‌های آسیب‌دیده کمک و در ساختار سد خونی-مغزی شرکت می‌کنند. سد خونی-مغزی از غشای آستروسیت‌ها، سلول‌های اندوتلیال دیواره مویرگ و پری‌سیت‌ها تشکیل شده است. این ساختار غشایی ورود ترکیبات به بافت عصبی را کنترل می‌کند. در نتیجه هیچ ماده‌ای مستقیم از خون به بافت عصبی مغز منتقل نمی‌شود.

سلول های سد خونی مغزی
فلش‌های پروتئین‌های اتصال سلولی را نشان می‌دهند.

تعداد زوائد سیتوپلاسمی در اولیگودندرسیت‌ها از آستروسیت‌ها کمتر است. زوائد این سلول‌ها دور آکسون نورون می‌پیچد و غلاف میلین را تشکیل می‌دهد. هر سلول اولیگودندروسیت می‌تواند در تشکیل غلاف میلین چند نورون شرکت کند. این غلاف از فسفولیپیدهای غشای سلول‌های گلیا و پروتئین‌هایی تشکیل شده که غشای نورون را به غشای سلول گلیا متصل می‌کند. کانال‌های ولتاژی انتقال پیام فقط در گره رانویه آکسون‌های میلین‌دار وجود دارد.

میکروگلیا کوچک‌ترین سلول‌های گلیا بافت عصبی مرکزی هستند. این سلول‌ها مثل ماکروفاژهای سیستم ایمنی پاتوژن‌ها و سلول‌های آسیب‌دیده این بافت را فاگوسیتوز می‌کنند. سلول‌های اپندیمال آخرین گروه سلول‌های گلیا هستند که در مطلب بافت جانوری بررسی می‌کنیم. وظیفه اصلی این سلول‌ها ترشح مایع مغزی-نخاعی است. مایع مغزی-نخاعی ترکیبی شبیه پلاسما دارد که پس از غربال به‌وسیله سلول‌های اپندیمال به بطن‌های مغز ترشح می‌شود. این مایع بین بافت مغز و جمجمه، در بطن‌های مغز و کانال مرکزی نخاع جریان دارد. وظیفه این مایع فراهم کردن مواد غذایی برای بافت عصبی و خارج کردن مواد زائد از این بافت است. سلول‌های اپندیمال مثل بافت پوششی ساده اطراف مویرگ‌های مغز قرار می‌گیرند. مژک‌های سطح آپیکال این سلول‌ها به حرکت مایع مغزی-نخاعی کمک می‌کند.

سلول های گلیای بافت عصبی محیطی

سلول‌های ماهواره‌ای اطراف جسم سلولی نورون‌های بافت عصبی محیطی قرار می‌گیرند. این سلول‌های کوچک و تخت غلظت مولکول‌های مایع خارج سلول را تنظیم و به از بین بردن سلول‌های آسیب‌دیده کمک می‌کنند. سلول‌های شوآن همتای اولیگودندروسیت‌ها هستند و غلاف میلین آکسون نورون‌های بافت عصبی محیطی را تشکیل می‌دهند. بر خلاف اولیگودندروسیت‌ها یک سلول شوآن کامل دور آکسون نورون می‌پیچد. فسفولیپیدهای غشای این سلول در بخش‌های مرکزی غلاف پیوندی، و هسته و سیتوپلاسم در لایه خارجی آن قرار دارد. هر سلول شوآن برخلاف اولیگودندروسیت‌ها دور آکسون یک نورون می‌پیچد.

سلول های پشتیبان

جمع‌بندی بافت جانوری

در این مطلب از مجله فرادرس توضیح دادیم که بافت جانوری به انواع بافت پوششی، پیوندی، ماهیچه‌ای، استخوانی و عصبی تقسیم می‌شود. بافت پوششی از سلول‌های نزدیک به هم تشکیل شده است این سلول‌ها به‌وسیله پروتئین‌های غشایی به هم متصل هستند. بافت پوششی سطح خارجی اندام‌ها، دیواره داخلی مجاری و سطح داخلی اندام‌های حفره‌دار بدن را می‌پوشاند. این بافت بر اساس شکل به انواع سنگفرشی، مکعبی و استوانه‌ای و بر اساس تعداد لایه‌ها به انواع ساده و مطبق تقسیم می شود. بافت پیوندی، از اندام‌ها محافظت و اندام‌ها را به هم وصل می‌کند. این بافت جانوری به انواع سست، متراکم، غضروف، استخوان و خون تقسیم می‌شود. ویژگی متفاوت بافت پیوندی با دیگر بافت‌های جانوری فاصله بیشتر سلول‌ها و ماتریکس خارج سلولی است که بخش اصلی آن از رشته‌های پروتئینی و پلی‌ساکاریدها تشکیل شده است.

بافت پیوندی سست و متراکم سطح اندام‌ها را می‌پوشاند. تاندون و رباط از بافت‌های پیوندی متراکم هستند که ماهیچه را به استخوان و استخوان را به استخوان وصل می‌کنند. غضروف بافت انعطاف‌پذیری است که از اصطکاک سر استخوان‌ها حین حرکت جلوگیری می‌کند و اسکلت بخش‌هایی از بدن را تشکیل می‌دهد. استخوان بافت پیوندی محکمی است که اسکلت بدن انسان را تشکیل می‌دهد. وظیفه اصلی این بافت حرکت دادن بدن و محافظت از اندام‌های داخلی است. خون، بافت پیوندی است که از ماتریکس خارج سلولی پلاسما، گلبول‌های سفید، گلبول‌های قرمز و پلاکت‌ها تشکیل شده است. این بافت در انتقال مواد غذایی، گازهای تنفسی، مولکول‌های تنظیمی و ایمنی بدن نقش دارد.

بافت ماهیچه‌ای از سلول‌هایی تشکیل شده است که به وسیله بافت پیوندی کنار هم نگه داشته می‌شوند و به کمک سیستم عصبی یا مستقل از سیستم عصبی منقبض می‌شود. انواع این بافت در حرکت اندام‌های فوقانی و تحتانی، پمپ خون و حرکت غذا در لوله گوارش نقش دارند. بافت عصبی از نورون‌ها و سلول‌های گلیا تشکیل شده است. وظیفه نورون‌ها انتقال پیام عصبی و وظیفه نورگلیا محافظت از نورون‌ها است.

source

توسط blogcheck.ir