بخت‌آزمایی ۱۰ میلیونی؛ روایت ناکارآمدی حاکمیت در بازار خودرو

قرعه کشی طرح ایران خودرو
قرعه کشی طرح ایران خودرو

قرعه‌کشی خودرو دیگر یک روش فروش نیست؛ نماد شکست سیاست‌گذار در یکی از مهم‌ترین صنایع کشور است. وقتی بیش از ۱۰ میلیون نفر برای چند ده هزار خودرو ثبت‌نام می‌کنند، مسئله نه کمبود خودرو، بلکه رانت سازمان‌یافته و ناتوانی در تنظیم بازار است. به بیان ساده‌تر، بخت‌آزمایی ۱۰ میلیونی چیزی جز روایت ناکارآمدی حاکمیت در بازار خودرو نمی‌تواند باشد.


فونیکس EV


فونیکس EV

به گزارش پایگاه خبری اسب بخار، همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، با توجه به نوسان و جهش نرخ ارز، یازدهمین مرحله پیش‌فروش محصولات ایران‌خودرو با هجوم متقاضیان همراه شد. در واقع هر یک از ثبت‌نام‌کنندگان، در آسمان تیره بازار خودرو، با نیت‌های مختلف به دنبال روزنه‌ای از امید هستند تا بتوانند از مزایای این لاتاری بهره‌مند شوند. کسی که تقاضای واقعی دارد و زورش به بازار نمی‌رسد با یک نیت و خواسته، و کسی که به دنبال کسب سود و حفظ ارزش سرمایه خود است نیز با انگیزه‌ای متفاوت در این بخت‌آزمایی شرکت کرده‌اند.

اما این هجوم، یعنی ثبت‌نام بیش از ۱۰ میلیون نفر برای خرید خودرو، نه یک رویداد عجیب است و نه نتیجه هیجان مقطعی بازار؛ این عدد، سند رسمی فروپاشی سیاست‌گذاری‌های سال‌های اخیر و تأکید موکد بر ناتوانی حکمرانی در بازار خودرو ایران است. بازاری که حاکمیت سال‌ها مدعی کنترل، تنظیم و حمایت از مصرف‌کننده در آن بوده و هست، امروز به جایی رسیده که توزیع یک کالای مصرفی به قرعه و شانس سپرده شده است.

این در حالی است که قرعه‌کشی خودرو نه راه‌حل به شمار می‌رود و نه سیاستی کاربردی؛ بلکه اعترافی آشکار به ناتوانی در اداره بازار است. به بیان دیگر، حاکمیت اقتصادی کشور چون نتوانسته عرضه را افزایش دهد، قیمت را واقعی کند یا رقابت ایجاد کند، ناچار شده ناکارآمدی خود را پشت سازوکار بخت‌آزمایی پنهان کند.

تقاضای کاذب یا واکنش به سیاست‌های غلط

هرچند طی سالیان سال تلاش می‌شود که با برچسب تقاضای کاذب، صورت‌مسئله را پاک کنند، اما به دلیل تحمیل شرایط نامساعد اقتصادی می‌توان گفت که مردم به سیاست‌های غلط واکنش عقلانی نشان داده‌اند. در اقتصادی که تورم مزمن دارد، ارزش پول ملی پیوسته کاهش می‌یابد و هیچ ابزار مطمئن سرمایه‌گذاری وجود ندارد، خودرو به دارایی تبدیل می‌شود. به بیان قاطع، این انتخاب مردم نیست؛ تحمیل سیاست‌گذار است.

قیمت‌گذاری دستوری، شکاف عمیقی میان قیمت کارخانه و بازار آزاد ایجاد کرده و همین شکاف، میلیون‌ها نفر را به صف ثبت‌نام کشانده است. این صف، صف مصرف‌کنندگان نیست؛ صف فرار از تورم، صف فرار از کاهش ارزش پول ملی، صف حفظ قدرت خرید و دارایی‌هاست.

قلب تپنده بحران

در این میان، برخی منتقدان می‌گویند که بازار خودرو ایران سال‌هاست در انحصار دو خودروساز بزرگ، ایران خودرو و سایپا، قرار دارد؛ بنگاه‌هایی که با حمایت بی‌قیدوشرط دولت، نه مجبور به رقابت شده‌اند و نه پاسخ‌گوی کیفیت و قیمت محصولات خود هستند. به همین دلیل، انحصار در کنار حمایت دولتی، نتیجه‌ای جز کیفیت پایین، قیمت بالا، زیان انباشته و نارضایتی عمومی نداشته است.

البته این خودروسازان انحصار را قبول ندارند. با این حال، اگر انحصاری هم به وجود آمده، حاصل همین حضور متمادی و مستمر دولت‌ها در این صنعت بوده است.

قرعه‌کشی خودرو نشانه چیست؟

واقعیت این است که در هیچ اقتصاد سالمی، دسترسی به یک کالای مصرفی به شانس، قرعه و بخت‌آزمایی گره نمی‌خورد؛ مگر آن‌که سیاست‌گذار از حل مسئله ناتوان باشد.

با این حال، طی سال‌هایی که از عمر قرعه می‌گذرد، نتیجه نشان داده است که قرعه‌کشی نه‌تنها مشکل بازار را حل نکرده، بلکه آن را عمیق‌تر کرده است. سیاست‌گذاری‌هایی که در این سال‌ها به بهانه تنظیم بازار، فراهم شدن امکان دسترسی اقشار متوسط و ضعیف به خریدی عادلانه، کاهش قیمت و جلوگیری از انحصار انجام شده، نه‌تنها منجر به نتیجه‌ای مطلوب نشده، بلکه در کنار به حاشیه راندن مصرف‌کننده واقعی، از یک سو بر تنور تقاضای کاذب دمیده و از سوی دیگر اعتماد عمومی را تخریب کرده است.

در این شرایط، بازار خودرو اصلاح نمی‌شود مگر آن‌که حاکمیت بپذیرد مشکل، خود سیاست‌گذاری است نه مردم.

source

توسط blogcheck.ir