به گزارش پایگاه خبری بورس پرس،
حسین محمودی اصل با انتشار مطلبی با عنوان “حاشیه سقوط و تایتانیک اقتصادی” در سایه تدابیر متروپلی (طلا،دلار ،تولید و بورس)، اعلام کرد: تجربه قبلی نشان داد بستن حساب بخشی از فعالان بازار در شرایط تورمی انگیزه تبدیل نقدینگی به دلار و طلا بین سایر فعالان را افزایش می دهد و عرضه کاهش و تقاضا افزایش می یابد .
در چنین حالتی معاملات کاغذی و تهاتری بیشتر می شود. اگر این سیاست جواب ندهد که نمی دهد و اقتدار دولت و بانک مرکزی از بین رود شوک بعدی آغاز میشود. راستی این پول هایی که گفتند ده ها هزار میلیارد گردش داشتند بی شک ده ها هزار میلیارد هم آورده شخصی داشته اند. این مبالغ چگونه بدون ارائه مدارک و مستندات در حسابهای نشسته اند ؟ کجا بودید پس؟
تکرار این تجربه در حالی است که فرزین علنا مردم را به سمت خرید طلا و سکه تشویق کرده است. از سوی دیگر سیاست گذاری های اقتصادی ناشیانه با نگاه تک وجهی، خودخواهانه و غیر واقع بینانه حاشیه سود تولید را به 12 تا 15 درصد کاهش داده است. در حالی که تولید و کسب و کارها در جهان چند برابر نرخ تورم و تسهیلات سود می کنند.
این امر نه تنها منابع را به سمت تولید هدایت نمی کند بلکه باعث شده نام حاشیه سقوط بجای حاشیه سود بکار رود. بدین معنی که 12 درصد حاشیه سود یعنی 30 درصد عقب ماندگی از تورم و تنها 3 سال و یا کمتر با سقوط کامل بخش های تولیدی زمان وجود دارد.
ایرانی ها با این سیاست ها خودروهای میلیاردی دارند که از تعویض روغن آن عاجزند و حتی طلاداران نیز مثل هند به مردمان طلا دار فقیر تبدیل می شوند. چرا که تورم بهای تمام شده تولیدات داخلی نیز با تامین مالی بیش از 40 درصدی طاقت فرسا شده است. سقوط حاشیه سود شرکت ها باعث شده رشد بورس مقطعی و کوتاه مدت شود و همگان دست به ماشه باشند. هدایت منابع به بورس با افزایش سوداوری و ایجاد اعتماد می توانست تا حدودی تورم را کنترل کند.
ابزارهای اقتصادی در شرایط ریسک های سیاسی و منطقه ای چندان در دسترس نیست. از سوی دیگر دیگر نمی توان در مقابل رانت خواران و سوداگران که به غول تبدیل شده اند، ایستاد و آنها با نفوذ و قدرت اقتصاد را تحریمی کرده و می کنند و از آن همچنان بهره برده و هدایت می کنند .
اقتصاد با بی تدبیری ها به مرحله تایتانیک رسیده و دلیل آن سیاست گذاری های متروپلی است جایی که هیچ کس نه مسئولیت می پذیرد و نه پاداش و تنبیهی هست. نظام مدیریتی سیاست زده که خود مقاومت در مقابل تحول ، بهره وری و شفافیت ایجاد کرده چگونه می تواند نجات بخش باشد.
راهکارها فراوان اما اراده تغییر و اجرا ناامیدی ایجاد کرده و با این سیستم و ساختار مدیریتی حتی حفظ وضعیت موجود هم امکان پذیر نخواهد بود. پس از سال ها تذکر و توصیه و ارائه راهکار و تلاش عملی برای رشد سوداوری تولید و پویایی اقتصاد و تلاش برای حذف رانت، دیگر نفس بالا نمی آید.می توان بیشتر نوشت اما بغض هم امان را بریده است.
انتهای پیام
source