به گزارش شهر بورس، به نقل از عصر تجارت، صنعت فولاد ایران، طی سالهای گذشته، به یکی از ارکان بنیادین اقتصاد کشور تبدیل شده است. گستره زنجیره تولید از استخراج سنگآهن تا نورد نهایی، با شبکهای از صنایع معدنی، انرژی، حملونقل، صادرات و بازار داخلی درهمتنیده و سهم قابلتوجهی از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است. با این حال، رشد کمی و توسعه ظرفیتها به نقطهای رسیده که ادامه مسیر سنتی دیگر مزیت رقابتی جدیدی ایجاد نمیکند. آینده صنعت فولاد نه در افزایش حجم تولید، بلکه در کیفیت دانش، بهرهگیری از فناوری و شکلدهی به مدلهای نوآورانه نهفته است.
مدلهای سنتی توسعه در صنایع مادر مانند فولاد، سالها بر محور افزایش ظرفیت تولید، کاهش هزینههای تمامشده و ارتقای بهرهوری انرژی بنا شده بودند. این مسیر، اگرچه در دهههای نخست موجب رشد و تثبیت موقعیت صنعت شد؛ اما امروز دیگر پاسخگوی چالشهای بازار جهانی و انتظارات زیستمحیطی و فناورانه نیست. شرکتهای پیشرو در جهان، از «آرسلورمیتال» گرفته تا «پاسکو» و «نیپون استیل»، با تغییر پارادایم از تولیدمحوری به نوآوریمحوری، توانستهاند ساختار سازمانی خود را بازآرایی کنند و از طریق فناوریهای دیجیتال، هوش مصنوعی و فرآیندهای خودکار، به مزیتهای جدیدی دست یابند.
در چنین فضایی، مفهوم «نوآوری سازمانی» برای صنعت فولاد ایران اهمیتی حیاتی پیدا میکند. نوآوری سازمانی یعنی بازطراحی فرآیندها، تصمیمگیریها و مدلهای کسبوکار با هدف افزایش چابکی و خلق ارزش از دل دانش. در این نگاه، تحقیق و توسعه صرفاً یک واحد جانبی نیست، بلکه هستهای از تفکر سازمان است که آینده شرکت را شکل میدهد؛ اما عبور از چارچوبهای سنتی و ورود به فضای نوآورانه، نیازمند ابزاری تازه است، ابزاری که ریسک تحول را بپذیرد و به خلق همافزایی میان صنعت و فناوری منجر شود، این ابزار چیزی نیست جز «سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی».

مدل سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی (Corporate Venture Capital) در جهان به یکی از موفقترین سازوکارهای توسعه فناوری در صنایع سنگین تبدیل شده است. در این الگو، شرکتهای بزرگ صنعتی بخشی از منابع مالی خود را برای سرمایهگذاری در استارتاپها و فناوریهای نو در حوزههای مرتبط اختصاص میدهند. هدف از این سرمایهگذاری، صرفاً کسب بازده مالی نیست، بلکه دسترسی به نوآوری بیرونی، ارتقای بهرهوری درونی و ایجاد همافزایی میان دانش و صنعت است. در واقع، شرکت مادر با پشتیبانی از استارتاپهای فناور، میتواند حوزههایی را که درون ساختار سنتیاش قابلیت انعطاف ندارند، به شکل بیرونی و سریعتر توسعه دهد.
در صنعت فولاد، کاربرد این مدل میتواند تحولی بنیادین ایجاد کند. سرمایهگذاری در فناوریهای کاهش انتشار دیاکسیدکربن، تولید فولاد سبز، نانوفناوری در بهبود خواص سطحی محصولات، هوش مصنوعی در کنترل فرآیند ذوب و نورد یا حتی بلاکچین در رهگیری زنجیره تأمین، نمونههایی از حوزههایی است که به طور مستقیم با چالشهای روز صنعت در ارتباطاند. شرکتهایی مانند «پاسکو ونچر پارتنرز» و «تاتا استیل ونچرز» سالهاست این مسیر را در پیش گرفتهاند و از رهگذر سرمایهگذاری در نوآوری، توانستهاند جایگاه خود را در بازار جهانی تثبیت کنند.
در ایران، ظرفیت بالقوه ایجاد چنین ساختاری وجود دارد و فعالیتهای جذابی شروع شدهاند؛ اما شرکتهای مادر تخصصی فولادی، بهویژه آنهایی که در بازار سرمایه حضور دارند، میتوانند از طریق تأسیس صندوقهای جسورانه صنعتی یا مشارکت در پلتفرمهای نوآوری صنعتی، به شکلگیری یک «اکوسیستم نوآوری فولاد» کمک کنند. این اکوسیستم باید سه ضلع اصلی داشته باشد: صنعت، دانشگاه و سرمایه. تعامل مؤثر میان این سه حوزه، به خلق دانش کاربردی، توسعه فناوری بومی و ارتقای رقابتپذیری جهانی صنعت منجر میشود.
صنعت فولاد ایران امروز در نقطهای ایستاده که تصمیمهایش میتواند آینده اقتصاد صنعتی کشور را تعیین کند. آیندهای که در آن، تولیدکننده صرف دیگر رهبر بازار نخواهد بود، بلکه شرکتی پیشرو است که میتواند نوآوری را مدیریت کند، دانش را به دارایی تبدیل نماید و سرمایه را در خدمت توسعه پایدار قرار دهد. به بیان دیگر، در صنعتی که سرمایه در خدمت نوآوری باشد، آینده در خدمت توسعه خواهد بود.
source