به گزارش پایگاه خبری بورس پرس،
حسین عبده‌ تبریزی در خصوص وضعیت تعلیق در اقتصاد ایران پس از جنگ 12 روزه کلمه‌ به سنا، اعلام کرد: این اصطلاح بیشتر در ادبیات مالی برای توقف معاملات یا توقف موقتی روندی (مثلاً تعلیق نماد) بکار می‌رود. اگرچه از نظر معنایی استفاده‌ استعاری قابل‌فهم است اما در ادبیات رسمی اقتصاد کلان، واژه‌ تعلیق برای توصیف شرایط کل اقتصاد بکار نمی‌رود بلکه از عباراتی مانند وضعیت انتظار، بی‌تصمیمی گسترده یا سرمایه‌گریزی همراه با انفعال استفاده می‌شود.


مردم هنوز در فضای روانی جنگ هستند. اگرچه شلیک‌ها متوقف شده اما احساس خطر و بی‌ثباتی از بین نرفته است. جامعه در حالت تدافعی قرار دارد: دارایی مصرفی بلندمدت نمی‌خرند، سرمایه‌گذاری نمی‌کنند و اقتصاد به سمت انقباض حرکت می‌کند. نشانه‌هایی چون رکود در فروش کالاهای بادوام، کاهش سرمایه‌ گذاری جدید، و افزایش بیکاری همه گواه این حالت تعلیق‌ هستند.


وضعیت بازار سرمایه در شرایط فعلی


بازار سرمایه بازتاب همین تعلیق و انتظار بی‌تصمیمی حاکم است. مردم و فعالان اقتصادی نمی‌دانند چه تصمیمی بگیرند. تصمیم‌گیری عقلانی در حالت تعلیق متوقف می‌شود. این شرایط روانی باعث می‌شود خرید و فروش جدی شکل نگیرد، پول به بازار نیاید و نقدشوندگی کاهش یابد.


بسیاری از کارخانه‌ها و شرکت های تولیدی، مستقیم از جنگ آسیب ندیده‌اند. تولید ادامه دارد اما آنچه باعث افت شاخص شده، کاهش اعتماد عمومی، ضعف انتظارات و فضای سیاسی مبهم است. قیمت سهم‌ها در بازار، بازتاب وضعیت روانی جامعه است و صرفاً عملکرد شرکت‌ها نیست.


مردم به نهادهای اقتصادی و سیاسی بی‌اعتماد شده‌اند. تجربه‌ نوسانات نرخ ارز، بی‌ثباتی مقررات، تصمیم‌های ناگهانی و فضای غیرشفاف باعث شده فعال اقتصادی ریسک نکند. بویژه بعد از جنگ و با احتمال تشدید تحریم‌ها، فعال اقتصادی عقب‌نشینی و تصمیم را به آینده موکول می‌کند.


بازار سرمایه در ماه‌های اخیر بیش از آنکه از اقتصاد تبعیت کند از سیاست تبعیت کرده و در ماه‌های پیش رو همچنین خواهد بود. اگر وضعیت سیاسی پر ابهام باشد، انتظارات منفی شکل می‌گیرد و بازار قفل می‌شود. بدون حل مسئله‌ سیاسی، کمتر سیاست اقتصادی بتواند بازار را به حرکت درآورد.


اثر تزریق منابع یا حمایت از بازار سرمایه


سیاست‌های تثبیتی مانند خرید سهام توسط صندوق تثبیت یا حمایت، چند روز ممکن است نوسانات را کم کند اما مشکل اساسی را حل نمی‌کند. برخی گزارش‌ها نشان دادند در گذشته، تمرکز حمایتی بر برخی نمادهای خاص بود. اگر این روند ادامه یابد، ممکن است احساس تبعیض میان سرمایه‌گذاران خرد ایجاد شود. صندوق‌های حمایتی باید از سهامداران خرد حمایت کنند تا به اعتماد عمومی کمک شود.


هدف صندوق تثبیت، حمایت از کلیت بازار است. اگر منابع به سمت سهامی برود که رانت‌محور است یا ارتباطات خاص دارد، سرمایه‌گذاران خرد احساس تبعیض می‌کنند. این کار بجای کاهش اضطراب، باعث افزایش نارضایتی می‌شود.


تولید پر هزینه تر با کمبود برق و گاز و مشکل آب


اگرچه جنگ آسیبی مستقیم به زیرساخت‌ها وارد نکرد اما مسائلی مانند کمبود برق و گاز و مشکل آب در برخی مناطق، تولید را پرهزینه‌تر کرده است. بنگاه‌ها با افزایش هزینه‌های انرژی و مواد اولیه مواجه شده‌اند اما با این حال، آنچه شاخص بورس را زمین‌گیر کرده، عمدتاً سیاسی و روانی است.


تا زمانی که وضعیت سیاسی شفاف نشود، اعتماد بازنگردد و افق روشنی از آینده به جامعه ارائه نشود، بازار سرمایه بهبود جدی نمی‌یابد. راهکار در وهله‌ اول ، سیاسی است. باید انتظارات اصلاح شود که بدون اصلاح در سیاست خارجی و فضای عمومی ممکن نیست.


نقش سیاست‌گذار مالی


سیاست‌گذار مالی باید محتاطانه رفتار کند. بودجه‌ دولت باید انقباضی و ضد تورمی باشد و گسترش‌دهنده بی‌پشتوانه‌ هزینه‌ها نباشد. تأمین مالی دولت از طریق بازار بدهی نباید بازار سرمایه را بیشتر تضعیف کند. باید مراقب بود حمایت‌های پراکنده و تبلیغاتی جایگزین اصلاحات ساختاری نشود.


اگر سهامداران بتوانند منتظر بمانند، بهتر است. خروج از بازار با زیان سنگین در چنین شرایطی به صلاح نیست. ورود جدید نیازمند تحلیل دقیق‌تر است. اگر افق روشنی از ثبات سیاسی مشاهده نمی‌شود، باید با احتیاط و صرفاً روی نمادهای بنیادین و ارزان با دید بلندمدت سرمایه‌گذاری کرد. عقلانیت حکم می‌کند در زمان تعلیق، عجله نکرد.


اگر تصمیم‌سازان درک کنند بدون ثبات سیاسی، هیچ‌یک از بازارها رونق نمی‌گیرد، شاید این بحران آغازی بر اصلاح باشد. بازار سرمایه همه چیز را زودتر از بقیه‌ بخش‌های اقتصاد نشان می‌دهد. اگر این هشدار جدی گرفته شود، می‌توان از فروپاشی بزرگ‌تر جلوگیری کرد.


بیشتر مشکلات بازار سرمایه به عامل سیاسی و فضای مبهم سیاست خارجی نسبت داده‌ شد. این به معنای نادیده گرفتن نقش عوامل اقتصادی و ساختاری نیست. افزایش نرخ بهره‌ بدون ریسک و بازدهی جذاب بازار بدهی به بازار سهام صدمه زد. ناکارآمدی ساختار نظارتی بازار سرمایه وجود دارد. مسئله‌ بنیادی و ضعف بنگاه‌های تولیدی و افشای ناقص یا تاخیری اطلاعات شرکت‌ها هم مهم است. نقدینگی به سمت سفته‌بازی در ارز، خودرو یا رمزارز هم در گذشته اهمیت داشت اما امروز بازار سرمایه‌ در تعلیق روانی و سیاسی بسر می‌برد.


این وضع حاصل نااطمینانی، ضعف انتظارات، بحران اعتماد عمومی و ابهام در سیاست خارجی است. بنابراین نمی‌توان با سیاست‌های اقتصادی صرف آن را بهبود داد. در این مقطع، اولویت با بازسازی اعتماد عمومی، اصلاح انتظارات و شفاف‌سازی افق سیاسی است. بازار سرمایه، پیش‌قراول سایر بخش‌های اقتصاد است و صدای هشدار را باید شنید.

انتهای پیام

 

source

توسط blogcheck.ir