همزمان با افزايش نرخ تورم در ايران در هر دوره و هر دولتي موضوع حذف ۴ صفر يا ۳ صفر، مطرح ميشود.
در واقع دولتها تصور ميكنند با يك چنين تصميمي ميتوانند كمي از شدت و حدت تورم حداقل در ظاهر جلويگيري كنند، اما آيا واقعا اينگونه است و حذف صفر از پول ملي ايرانيان باعث تقويت ارزش پول ملي شده و كمكي به اقتصاد ايران ميكند؟
مساله اين است كه حذف صفر از مقابل اسكناسهاي ايران، نه باعث مهار تورم ميشود نه ارزش پول ملي را تقويت ميكند، نه ارزش خارجي پول ايران را بهبود ميبخشد، نه اشتغالي ايجاد ميكند و نه رشد اقتصادي را تقويت ميكند!
حتي از نظر من ممكن است تبعات منفي قابل توجهي هم در اقتصاد به جاي بگذارد، چون در اقتصاد ايران موضوع انتظارات و شكل ظاهري اقتصاد، اثرات عيني در وضعيت اقتصادي دارد.
چرا ۴ صفر حذف شود؟
اساسا بايد پرسيد چرا ۴ صفر حذف شود و چرا ۶ صفر و ۳ صفر و… حذف نشود؟ در زمان احمدينژاد كه تازه تكانههاي تورمي ايجاد شده بود، صحبت از حذف ۳ صفر بود، امروز كه تورم بيشتر است، مسوولان ميخواهند ۴ صفر را حذف كنند.
ممكن است، مدتي بعد كه اوضاع تورم بدتر شد، مسوولي بخواهد ۶ صفر را حذف كند! بررسي ماهوي نظام تصميمسازيهاي اقتصادي كشورهايي مانند تركيه و آرژانتين و… كه دست به حذف صفر از پول ملي خود زدند نشان ميدهد اين كشورها قبل از اين اقدام دست به اقدامات و اصلاحاتي در اقتصاد زدند كه زمينه حذف صفر را فراهم كردند.
به عبارت روشنتر، حذف صفر از پول ملي به تنهايي واجد هيچ ويژگي مثبت در اقتصاد نخواهد بود. تنها يك آرايش ظاهري و زيباسازي سطحي است.
وقتي خانهاي كوبيده و ساخته شد، سپس زيرسازي و روسازي به درستي انجام شد و برقكشي و بتونكاري و گچبري آن كامل شد، تازه در آخرين مرحله گفته ميشود بايد حياط نيز موزاييك شود و درخت و گل كاشته شود. اينكه فردي ابتدا زميني را بخرد و در آن گل بكارد و حياطش را موزاييك كند، اشتباه و بيفايده است.
در مورد حذف صفر هم زماني ايران بايد دست به يك چنين اقدامي بزند كه نرخ تورم در اقتصاد به ۵ الي ۶درصد رسيده باشد و شاخصهاي اقتصادي در مسير رشد باشد.
سرمايهگذاري داخلي و خارجي به مرحلهاي رسيده باشد كه سرمايهگذاران خارجي هم با اعتماد راهي ايران شوند و سرمايهگذاري كنند.
در يك چنين شرايطي است كه حذف صفرها ميتواند سر و شكل مناسبي به اقتصاد بزند. نه مانند اقتصاد فعلي ايران كه متوسط نرخ تورم در آن بالاي ۴۰درصد است، نرخ اشتغال پايين است و درآمد سرانه نزولي شده است.
در اين شرايط حذف صفر بدون انجام اصلاحات بيفايده است. من مخالف يك چنين ظاهرسازيهاي بيهودهاي هستم.
قبل از اين تصميم ايران بايد اصلاحات زيربنايي اقتصادي را در دستور كار قرار دهد. البته اين تصميم ماحصل تصميمات وزراي قبلي است و وزير اقتصاد فعلي در آن نقشي ندارد.
تغيير واحد پول هم مطرح نيست
حذف صفر از اسكناسها فقط يك تغيير مقطعي ايجاد ميكند. از شنيدهها پيداست كه حتي تغيير واحد پول هم مطرح نيست و فقط بحث صفر از اسكناس مطرح شده است.
بدون ترديد پس از مدتي با رشد تورم دوباره اوضاع مانند قبل ميشود. اگر قرار است اين نوع تصميمات انجام شود، بهترين زمان براي تغيير واحد پولي كشور است. يعني به جاي يك دهم، يك صدم واحد پولي را تعريف كنيم.
واحد پول ملی ايرانيان تومان شود
همه كشورها يك واحد پولي مشخص دارند و يك واحد يك صدم. مثلا يك دلاري معادل ۱۰۰ سنت است.
درهم هم همينطور، يورو هم همينطور و پوند هم به همين شكل. واحد پول كشور امريكا، دلار است و سنت براي اقلام خرد استفاده ميشود.
براي ايران اما برعكس است. از ابتداي تشكيل بانك مركزي، واحد پولي ايران ريال شده، اما مردم به صورت خودجوش، ۱۰ ريال را يك تومان كردهاند.
اساسا تومان، واحد پولي ما نيست و مرتبط به فردي به نام تومانيان است كه نهادهاي پولي ايران را ساماندهي كرد (برخي ميگويند تومان مربوط به دوران مغول است).
راهكار درست اين است كه واحد پول ملي ايرانيان تومان شود و بعد هر تومان ۱۰۰ ريال درنظر گرفته شود، بنابراين ايران قبل از يك چنين اقداماتي براي حذف ۴ صفر بايد اصلاحات مالي را در دستور كار قرار دهد. تازه پس از آن اقدام به تغيير واحد پولي و بهروز آوري آن كند.
بدون انجام اين مراحل، حذف ۳ صفر يا ۴ صفر يا حتي حذف ۶ صفر، دردي را از اقتصاد ايران دوا نميكند.
مانند خودرويي ميشود كه مشكل موتوري و گريبكس و… داشته باشد اما صاحب آن زير خودرويش رينگ اسپرت بيندازد. يك چنين زيباسازي، نه تنها جذاب نيست، بلكه مشكلات بسياري هم ايجاد ميكند.
source