رشد اقتصادی چیست؟، رشد اقتصادی عبارتی است که در اخبار، مناظرههای سیاسی، اقتصادی و نشستهای مختلف عملکرد حکومتی بارها به گوش میرسد. به نظر میرسد که این تنها یک عدد است که تغییرات در تولید و مصرف را نشان میدهد، اما در واقع رشد اقتصادی فراتر از این مقدار ساده است. رشد اقتصادی به عنوان یک موتور محرک عمل میکند که نه تنها موجب ایجاد شغل و افزایش استاندارد زندگی میشود، بلکه خلاقیت را به جامعه تزریق کرده و در نهایت به رفاه اجتماعی منجر میشود. به زبان ساده، رشد اقتصادی به معنای تغییر مثبت در تولید ناخالص داخلی (GDP) از سال t به سال t-1 است.عوامل مختلفی مانند عرضه و تقاضا، حکمرانی و عوامل بنیادی میتوانند بر رشد اقتصادی تاثیر بگذارند.یکی از دلایل اصلی اهمیت رشد اقتصادی این است که در صورت داشتن رشد مستمر، یک اقتصاد میتواند وارد مرحله توسعه شود و با وجود شرایط مناسب، رفاه اقتصادی را برای مردم فراهم کند.رشد اقتصادی میتواند با چالشهایی نظیر نابرابری درآمدی و بیثباتی همراه باشد، بهویژه در صورت وقوع رشد سریع. اما در عین حال، میتواند فرصتهایی نظیر افزایش اشتغال و کاهش نسبی فقر نیز به همراه داشته باشد.
رشد اقتصادی چیست؟
رشد اقتصادی به معنی تغییر در میزان تولیدات یک اقتصاد در یک بازه زمانی مشخص است که معمولاً این بازه یکساله میباشد و تغییرات نسبت به سال گذشته محاسبه میشود. از دوران صنعتی در قرن ۱۹ تا عصر دیجیتال در قرن ۲۱، رشد اقتصادی یکی از ویژگیهای اساسی جوامع مدرن به شمار میرود. به عبارت دیگر، اگر یک جامعه دارای رشد اقتصادی مثبت باشد، این نشاندهنده وضعیت بهتری نسبت به گذشته است.
تولید ناخالص داخلی یا GDP (Gross Domestic Product) معیاری است که ارزش پولی کالاها و خدمات تولیدشده در داخل مرزهای یک کشور را در یک بازه زمانی خاص نشان میدهد. اگر این شاخص با در نظر گرفتن تورم محاسبه شود، به آن “جیدیپی واقعی” گفته میشود؛ در غیر این صورت، آن را “تولید ناخالص داخلی اسمی” یا Nominal GDP مینامند. زمانی که GDP واقعی یک کشور نسبت به سال گذشته افزایش یابد، نشاندهنده رشد اقتصادی است.
رشد اقتصادی میتواند نمایانگر عملکرد سالم یک اقتصاد باشد. بهطور کلی، اگر یک اقتصاد رشد مستمر داشته باشد، میتوان گفت که اجزای مختلف آن بهخوبی در حال فعالیت و حرکت هستند.
اهمیت رشد اقتصادی چیست؟
اگر یک اقتصاد رشد مستمر داشته باشد، میتواند وارد مرحله توسعه شود و در صورت فراهم بودن شرایطی مانند توزیع عادلانه ثروت، رفاه اقتصادی را برای شهروندان به ارمغان آورد. با گسترش فضای اقتصادی، کسبوکارها قادر خواهند بود فعالیتهای خود را توسعه دهند و این امر منجر به ایجاد شغل خواهد شد. ایجاد شغل نیز میتواند به افزایش سطح دستمزدها منجر شود و بهطور مستقیم درآمد قابلتصرف افراد را افزایش دهد.
از زاویهای دیگر، رشد اقتصادی میتواند به کاهش فقر کمک کند. افرادی که قبلاً در گروه فقیرترین اقشار جامعه قرار داشتند، با وجود رشد اقتصادی مستمر و ترجیحاً بالا، قادر خواهند بود شغل و درآمدی داشته باشند و این امر به کاهش نرخ فقر منجر خواهد شد.
یکی دیگر از دلایل اهمیت رشد اقتصادی، تاثیر آن بر نوآوری و خلاقیت است. زمانی که کسبوکارها گسترش مییابند و در زمینههای مختلف سرمایهگذاری میکنند، این امر به توسعه فناوریهای جدید میانجامد. این فناوریها معمولاً بهواسطه رقابت میان شرکتها و افراد شکل میگیرند. بنابراین، اگر بستر رشد اقتصادی فراهم باشد، شرکتها برای پیدا کردن روشهای نوین در ارائه محصولات خود مجبور به نوآوری خواهند شد و این امر منجر به ظهور فناوریهای جدید میشود.
اگرچه رشد اقتصادی بهتنهایی برای دستیابی به یک سطح مطلوب از زندگی کافی نیست، اما یکی از مهمترین و ضروریترین پیشنیازها برای رسیدن به یک زندگی با کیفیت و اقتصادی پویا به شمار میآید.
تحلیل روند رشد اقتصادی جهانی
در طول قرن گذشته، اقتصاد جهانی شاهد رشد چشمگیری بوده است. طبق آمارهای بانک جهانی، تولید ناخالص جهانی از حدود ۱۰.۹ تریلیون دلار در سال ۱۹۶۰ (بر اساس سال پایه ۲۰۱۵) به حدود ۴۸.۳ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۰ رسید. با پیشرفت زمان، افزایش نوآوریها و بهرهبرداری فزاینده از تکنولوژیهای نوین مانند اینترنت، این رقم به ۸۲ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۰ رسید که معادل نرخ رشد حدود ۳.۶ درصد است. اقتصاد آمریکا، بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان، طبق دادههای سازمان امور اقتصادی آمریکا از سال ۱۹۴۷ تا ۲۰۲۱ بهطور متوسط رشد سالانه ۳.۲ درصدی را تجربه کرده است.
در کنار اقتصادهای برتر، کشورهای نوظهوری همچون چین نیز در این مدت رشد قابلتوجهی داشتهاند؛ بهطوری که اکنون چین دومین اقتصاد بزرگ جهان به شمار میرود. این کشورها معمولاً رشدهای بیشتری را تجربه میکنند، زیرا فرصتهای بیشتری برای سرمایهگذاری دارند. بهعنوان مثال، چین از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۲۰ بهطور متوسط رشد سالانه ۹.۵ درصد را تجربه کرده است. هند نیز که تبدیل به یکی از مقاصد محبوب برای راهاندازی کارخانهها و پیشرو در صنعت فناوری اطلاعات شده است، بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۲۰ بهطور متوسط سالانه ۶.۹ درصد رشد کرده است.
در سه بند قبلی به رشد اقتصادی جهانی و ظهور کشورهای جدید با رشد بالا اشاره کردیم، اما باید به یاد داشته باشیم که اقتصاد همیشه در یک مسیر ثابت حرکت نمیکند. اگر مقاله «رکود چیست» را مطالعه کرده باشید، در آن به چرخههای اقتصادی اشاره کردیم. رشد اقتصادی یکی از مراحل این چرخه است و نشان میدهد که اقتصاد در دورههای مختلف ممکن است نوسانات مختلفی را تجربه کند. هرچند که در تاریخ اقتصاد جهانی، دورههای رشد بیشتر از دورههای رکود بوده، اما باز هم دورههای انقباض اقتصادی و رکودهای شدید وجود داشته است. از جمله رکودهای تاریخی که تاثیر جهانی داشتهاند، میتوان به رکود بزرگ (۱۹۳۰)، بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ و رکود ناشی از پاندمی کرونا در سال ۲۰۲۰ اشاره کرد. در نمودار زیر، دو روند نزولی مشاهده میشود که مربوط به سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹ و ۲۰۱۹-۲۰۲۰ است.
عوامل تاثیر گذار بر رشد اقتصادی
عوامل سمت تقاضا
عوامل سمت تقاضا یا Demand-side Drivers مجموعهای از عواملی هستند که باعث افزایش تقاضای مصرفکنندگان برای کالاها و خدمات میشوند. به عبارت دیگر، زمانی که تقاضا برای یک محصول افزایش پیدا میکند، تولیدکننده آن را تشویق میشود تا تولید بیشتری داشته و آن را به بازار عرضه کند.
این عوامل محرک تقاضا شامل عواملی چون سطح درآمد مصرفکنندگان، تغییرات جمعیتی، میزان سرمایهگذاریها و موارد مشابه است. تغییرات در این عوامل میتواند تاثیرات قابلتوجهی بر تقاضای بازار و در نتیجه روند رشد اقتصادی داشته باشد. بهطور مثال، زمانی که درآمد افراد افزایش مییابد، آنها پول بیشتری برای خرید کالا و خدمات صرف میکنند که این میتواند منجر به افزایش تقاضا، تحریک عرضه و در نهایت رشد اقتصادی شود. البته اگر عرضه به اندازه کافی افزایش نیابد، این ممکن است منجر به تورم شود.
عوامل سمت عرضه
عوامل سمت عرضه بهطور مستقیم بر میزان تولید کالا و رشد اقتصادی تاثیر میگذارند. مهمترین عوامل تاثیرگذار بر رشد اقتصادی در سمت عرضه شامل سرمایه و نوآوری هستند.
سرمایه را میتوان به دو دسته سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی تقسیم کرد. سرمایه فیزیکی به تمامی داراییهای ملموس مانند ساختمانها، ماشینآلات، تجهیزات، وسایل نقلیه و زمین اطلاق میشود. این داراییها معمولاً از طریق سرمایهگذاریهای مختلف در حوزههای صنعت و ساختوساز ایجاد میشوند و بهعنوان عوامل تولید موثر در رشد اقتصادی شناخته میشوند. بهطور مثال، احداث یک کارخانه جدید میتواند منجر به ایجاد شغل، افزایش تولید و بهبود وضعیت اقتصادی شود.
از طرف دیگر، سرمایه انسانی که شامل نیروی کار ماهر و آموزشدیده است، نقش بسیار مهمی در استفاده بهینه از سرمایههای فیزیکی ایفا میکند. بدون نیروی کار ماهر، حتی بهترین و پیشرفتهترین داراییهای فیزیکی هم نمیتوانند بهدرستی بهرهبرداری شوند.
همچنین، نوآوری یکی از عوامل اصلی در رشد اقتصادی است. نوآوری میتواند باعث بهبود فرآیند تولید، کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری و ارتقای فناوری شود. این خلاقیت و نوآوری در صنایع مختلف میتواند به ظهور محصولات و خدمات جدیدی منجر شود که زمینهساز پیشرفتهای اقتصادی بیشتر است.
حکمرانی
اگر شرایط لازم برای اجرای عوامل سمت تقاضا و عرضه وجود نداشته باشد یا اگر بستر نامناسبی برای آنها فراهم شود، دستیابی به رشد اقتصادی ممکن نخواهد بود. بنابراین، حکمرانی و سیاستگذاری مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است. حاکمیت باید فضایی مناسب برای فعالیتهای اقتصادی فراهم کند و شرایط کلان اقتصادی مانند نرخ تورم پایین، نرخ ارز ثابت، سیستم مالی کارآمد، و قوانین تجاری مناسب را برقرار کند.
مفهوم «حکمرانی خوب» یا Good Governance در این زمینه بهطور وسیع مورد بررسی قرار میگیرد و به حاکمیت قانون، شفافیت، پرهیز از فساد و بوروکراسی کارآمد اشاره دارد. در صورتی که این شرایط فراهم نباشد، رشد اقتصادی پایدار امکانپذیر نخواهد بود.
عوامل بنیادی
با وجود این که بسیاری از پیشنیازهای رشد اقتصادی مشخص است، چرا برخی اقتصادها رشد نمیکنند؟ پاسخ این سوال در «عوامل بنیادی» نهفته است. این عوامل شامل موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، فرهنگ و نهادها میشود.
برخی کشورها بهدلیل موقعیت جغرافیایی خود نمیتوانند در بخشهای کشاورزی یا صنعتی بهطور موثر فعالیت کنند. یا کشورهایی که فاقد منابع طبیعی هستند، نمیتوانند از منابع خود بهرهبرداری کنند. بهعنوان مثال، کشورهای نفتخیز مانند نروژ و ایران از منابع طبیعی مشابهی برخوردارند، اما تفاوتهای فرهنگی و نهادهای اقتصادی موجود، موجب شده که رشد اقتصادی این کشورها متفاوت باشد.
فرهنگ نیز تاثیر زیادی بر رفتار اقتصادی دارد. نهادها، که شامل قوانین، سیاستها، و قواعد اجتماعی هستند، انگیزههای اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهند. کشورها با نهادهای متفاوت میتوانند تجربههای اقتصادی متفاوتی داشته باشند.
در پایان، عامل «شانس» نیز میتواند در رشد اقتصادی نقش داشته باشد. این عامل میتواند به تصمیمات کلیدی و ریسکپذیری در شرایط حساس اشاره داشته باشد. مثالی از تاریخ میتواند تصمیم کره شمالی و جنوبی در زمانهای حساس باشد که موجب تفاوتهای اساسی در مسیرهای اقتصادی این دو کشور شد.
چالش ها و فرصت های رشد اقتصادی
رشد اقتصادی میتواند مزایای زیادی به همراه داشته باشد، اما قطعاً با چالشهایی نیز همراه است. اگر این فرایند بهطور صحیح مدیریت و هدایت نشود، ممکن است نتایج منفی و زیانباری برای جامعه به بار آورد.
چالشها
نابرابری درآمدی
رشد اقتصادی میتواند به افزایش فاصله بین قشرهای مختلف جامعه منجر شود.
اثرات محیط زیستی
رشد سریع و بدون کنترل ممکن است به تخریب محیط زیست و منابع طبیعی دامن بزند.
بیثباتی در صورت رشد سریع
در صورت رشد سریع، ممکن است اقتصاد دچار نوسانات شدید و بیثباتی شود.
تغییرات فرهنگی و اجتماعی
اگر جامعه برای پذیرش تغییرات اقتصادی آماده نباشد، ممکن است با مشکلات فرهنگی و اجتماعی روبهرو شود.
فرصتها
افزایش اشتغال
رشد اقتصادی میتواند باعث ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر و کاهش بیکاری شود.
افزایش بهرهوری
با توسعه فناوری و بهبود فرآیندهای تولید، بهرهوری افزایش مییابد.
کاهش نسبی فقر
رشد اقتصادی به طور بالقوه میتواند به کاهش فقر و ارتقای سطح زندگی اقشار کمدرآمد کمک کند.
افزایش فرصتهای سرمایهگذاری
رشد اقتصادی به افزایش جذابیت سرمایهگذاریها و جذب سرمایههای داخلی و خارجی منجر میشود.
دستیابی به استاندارد بالاتر زندگی و رفاه
با رشد اقتصادی، سطح زندگی و رفاه عمومی بهبود مییابد.
راهبردهای کلیدی برای دستیابی به رشد اقتصادی پایدار
برای دستیابی به رشد اقتصادی، استراتژیها و سیاستهای مختلفی وجود دارد. همانطور که اشاره شد، هر دو سمت عرضه و تقاضا میتوانند در تحریک و حرکت اقتصاد و رشد آن نقش اساسی ایفا کنند؛ از اینرو، سیاستها باید بهطور مجزا و جداگانه برای هر کدام از این دو طرف شناسایی و اجرا شوند. مواردی که در ادامه ذکر میکنیم، جنبه کلی دارند و ممکن است در موقعیتهای خاص (مانند سیاستگذاری برای رشد اقتصادی در ایران) متفاوت باشند.
سیاستهای تحریک سمت تقاضا
سیاست مالی
این سیاستها به اقداماتی اشاره دارند که دولت در زمینه تغییرات مالیات و هزینههای خود انجام میدهد. بهعنوان مثال، کاهش مالیات یا افزایش هزینههای دولتی (مانند اعطای سوبسید یا یارانه برای کالاها و خدمات عمومی) میتواند تقاضای عمومی را تحریک کرده و به رشد اقتصادی کمک کند.
سیاست پولی
این سیاستها به شیوههای هدفمند برای تاثیرگذاری بر عرضه پول و نرخ بهره در اقتصاد اشاره دارند. بانکهای مرکزی با تنظیم نرخ بهره و به کارگیری ابزارهای پولی میتوانند مردم و کسبوکارها را به قرض گرفتن و هزینه کردن بیشتر تشویق کنند. یکی از اهداف اصلی سیاست پولی، کنترل تورم است. ممکن است در کوتاهمدت، مانند یک سال، برای تحریک تولید نیاز به پایین نگه داشتن تورم نباشد، اما در بلندمدت این مسئله تحقق مییابد و مصرفکنندگان قادر خواهند بود با توجه به نرخ تورم پایینتر، تقاضای بهتری داشته باشند.
سیاستهای تحریک عرضه
آموزش و پرورش
سرمایهگذاری در زمینه آموزش و پرورش میتواند مهارتها و دانش نیروی کار را بهبود بخشد و در نتیجه به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی کمک کند.
تحقیق و توسعه
تشویق به فعالیتهای تحقیقاتی و توسعهای میتواند به پیشرفتهای فناورانه و نوآوریها منجر شود. فراهم کردن بسترهای مناسب برای حمایت از مخترعان، خالقان و سازندگان میتواند انگیزه افراد را برای ایدهپردازی و خلاقیت بیشتر کند.
توسعه زیرساخت
سرمایهگذاری در زیرساختهای حیاتی مانند جادهها، پلها و سیستمهای حملونقل عمومی میتواند با بهبود کارایی، به افزایش تولید و رشد اقتصادی کمک کند.
اصلاح مقررات
سادهسازی و در برخی موارد مقرراتزدایی از قوانین و کاهش موانع بوروکراتیک میتواند به بهبود بهرهوری و کارایی در صنایع مختلف کمک کرده و سرعت تولید محصولات را افزایش دهد.
مدل های رشد اقتصادی
مدل سولو یا سولو – سوان
مدل هارود – دومار
مدل لوئیس
مدل لوکاس
سوالات متداول
-
رشد اقتصادی چیست؟
رشد اقتصادی به افزایش تولید کالاها و خدمات در یک کشور طی زمان گفته میشود.
-
چگونه رشد اقتصادی اندازهگیری میشود؟
رشد اقتصادی معمولاً با استفاده از شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازهگیری میشود.
-
رشد اقتصادی چه تاثیری بر سطح زندگی دارد؟
رشد اقتصادی معمولاً به افزایش سطح درآمد و استاندارد زندگی افراد جامعه منجر میشود.
-
چه عواملی بر رشد اقتصادی تاثیر میگذارند؟
عوامل مختلفی چون سرمایهگذاری، نوآوری، آموزش و پرورش، و سیاستهای اقتصادی بر رشد اقتصادی تاثیر دارند.
-
آیا رشد اقتصادی همیشه به نفع جامعه است؟
رشد اقتصادی میتواند همراه با چالشهایی مانند نابرابری درآمدی و آسیب به محیط زیست باشد.
-
چه رابطهای بین رشد اقتصادی و بیکاری وجود دارد؟
رشد اقتصادی معمولاً باعث ایجاد شغل و کاهش بیکاری میشود.
-
رشد اقتصادی پایدار چیست؟
رشد اقتصادی پایدار به معنای رشد طولانیمدت است که بدون آسیب به منابع طبیعی و با حفظ عدالت اجتماعی باشد.
-
رشد اقتصادی به چه اندازه ممکن است تورم را تحت تاثیر قرار دهد؟
رشد سریع اقتصادی میتواند باعث افزایش تورم شود، مگر اینکه سیاستهای پولی مناسب برای کنترل تورم اعمال شوند.
-
چگونه فناوری میتواند به رشد اقتصادی کمک کند؟
فناوری میتواند بهرهوری را افزایش دهد، هزینهها را کاهش دهد و به نوآوری در تولید و خدمات کمک کند.
-
آیا همه کشورها به یک میزان رشد اقتصادی دارند؟
خیر، کشورهای مختلف بسته به منابع طبیعی، ساختار اقتصادی، و سیاستهای اجرایی خود نرخهای متفاوتی از رشد اقتصادی دارند.
سخن پایانی
رشد اقتصادی ظاهراً به معنای تغییر در سطح تولیدات یک اقتصاد است، اما در واقع فرایندی پیچیده و چندوجهی میباشد. این مفهوم ترکیبی از انباشت سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، بهبود نهادها، فرهنگ، روابط میان اجزای اقتصاد و نوآوری و دانش است. اقتصاد جهانی همچون یک لوکوموتیو در حال حرکت است که گاهی با سرعت بالا و گاهی با کندی پیش میرود. برخی کشورها با اتخاذ سیاستهای صحیح نقش مهمی در این قطار ایفا میکنند، هرچند که ممکن است نقشی کوچک داشته باشند؛ اما برخی دیگر با سیاستهای اشتباه و دیدگاههای نادرست، مردم خود را از این قطار پیاده کرده و مسیر دشواری را برای آنها رقم میزنند.
ممنون که تا پایان مقاله”رشد اقتصادی چیست؟“همراه ما بودید
بیشتر بخوانید
source