به گزارش بازیگر 360 ، همزمان با درخشش آخرین قسمت از مجموعه «ماموریت غیرممکن» با عنوان «حساب نهایی» (۲۰۲۵) در جشنواره کن و عبور سریع فروش آن از مرز ۲۰۰ میلیون دلار در گیشه جهانی، جیمز هیبرد، منتقد برجسته هالیوود ریپورتر، با انتشار رتبه‌بندی جامع هشت فیلم این فرانچایز از زمان آغاز آن در سال ۱۹۹۶، به تحلیل مسیر پرفراز و نشیب و موفقیت‌های این مجموعه پرطرفدار پرداخته است.

رتبه‌بندی ۸ فیلم «ماموریت غیرممکن»: سفری ۳۰ ساله در قلب اکشن هالیوود

هیبرد در تحلیل خود تأکید می‌کند که مشخص نیست دقیقاً چه زمانی فیلم‌های «ماموریت غیرممکن» در طول ۳۰ سال اخیر به قابل‌اعتمادترین مجموعه اکشن مدرن هالیوود بدل شده‌اند، اما درک چرایی این اتفاق بسیار آسان‌تر است: «اشتیاق پایان‌ناپذیر تام کروز برای تبدیل کردن هر فیلم به یک فیلم پرفروش، در حالی که خودش هم اصلی‌ترین تهیه‌کننده این مجموعه است، و یافتن شرکای خلاق که بهترین‌هایش را به نمایش می‌گذارند، به یقین دلیل این امر است.» به گفته هیبرد، کروز بسیار شبیه نقشی که ایفا می‌کند، یعنی ایتن هانت، مأمور صندوق بین‌المللی پول (IMF)، است. او یک نیروی غیرقابل توقف است که هرگز از دویدن دست نمی‌کشد تا زمانی که مشکل را حل کند، یا در واقع؛ گیشه تابستانی را نجات دهد.


ملیس پی

در ادامه، رتبه‌بندی کامل فیلم‌های «ماموریت غیرممکن» از قوی‌ترین تا ضعیف‌ترین به تفصیل آورده شده است:


رتبه‌بندی فیلم‌ها (از قوی‌ترین به ضعیف‌ترین):

رتبه ۱: «ماموریت غیرممکن – فال‌اوت» (۲۰۱۸)

«فال‌اوت» با اختلاف بهترین فیلم این مجموعه است و به گفته هیبرد، هیچیک از دیگر فیلم‌ها حتی به آن نزدیک هم نیستند. این فیلم حال و هوای جدی «مهاجمان صندوق گمشده» را دارد و کریستوفر مک‌کواری به استادی، صحنه‌های اکشن منحصر به فرد را در طول یک فیلم نفس‌گیر دو ساعت و نیمه به هم پیوند می‌زند. داستان حول تلاش هانت برای جلوگیری از افتادن پلوتونیوم با درجه هسته‌ای به دست گروه تروریستی سندیکا می‌چرخد. از یک پرش هوایی هیجان‌انگیز گرفته تا یک نزاع وحشیانه در دستشویی، و از فرار یک زندانی تا یک تعقیب و گریز با موتورسیکلت، هر صحنه به طرز خیره‌کننده‌ای جذاب است.

«فال‌اوت» نه تنها اکشنی بی‌نظیر دارد، بلکه با هنری کویل در نقش شخصیتی خونسرد، زیرک و شوخ، یکی از بهترین شخصیت‌های شرور مجموعه را نیز معرفی می‌کند. کویل به خوبی موفق می‌شود با کاریزمای کروز رقابت کند. موسیقی متن فیلم، ساخته لورن بالفه، نیز بی‌نظیر است و پرده سوم فیلم شامل یک تعقیب و گریز هیجان‌انگیز با هلیکوپتر و مبارزه نفس‌گیر بر روی صخره‌ای در حال فروپاشی، نقطه‌ی اوج این اثر است. «فال‌اوت» با فروش ۷۹۱ میلیون دلار در سراسر جهان، تاکنون پرفروش‌ترین فیلم این مجموعه بوده و هیبرد آن را بهترین فیلم جیمز باندی پس از «کازینو رویال» می‌داند.

بهترین بدلکاری‌ها: پرش از هواپیما، زدوخورد در دستشویی، تعقیب و گریز با هلیکوپتر.


رتبه ۲: «ماموریت غیرممکن – ملت سرکش» (۲۰۱۵)

این فیلم نقطه عطفی در شکوفایی بازیگران مکمل مجموعه است. علاوه بر لوتر و بنجی همیشگی، برندت با بازی جرمی رنر، الک بالدوین در نقش مدیر سیا و شان هریس در نقش سولومون لین (مغز متفکر شرور) به مجموعه بازمی‌گردند. اما این ربکا فرگوسن در نقش ایلسا فاوست، افسر اطلاعاتی بریتانیایی، است که فیلم را ارتقا می‌دهد و برای اولین بار یک بازیگر نقش اول زن واقعی را در کنار کروز قرار می‌دهد.

«ملت سرکش» از داستانی منسجم بهره می‌برد که در آن هانت سعی می‌کند از تأمین مالی گروه تروریستی سندیکا جلوگیری کند. اگرچه یک سکانس نفس‌گیر در زیر آب به دلیل برخی عناصر جلوه‌های ویژه کمی ساختگی به نظر می‌رسد (با وجود اینکه کروز ۶ دقیقه نفس خود را حبس کرد تا آن را اجرا کند)، اما کیفیت کلی فیلم همچنان بالاست. این فیلم نشان داد که کریستوفر مک‌کواری آنقدر قوی است که نمی‌توان از همکاری مجدد با او صرف نظر کرد.

بهترین بدلکاری: هانت از هواپیمایی آویزان است.


رتبه ۳: «ماموریت: غیرممکن – روزشمار مرگ، قسمت اول» (۲۰۲۳)

این فیلم بلندپروازانه‌ی مک‌کواری ترکیبی از اوج‌های سرسام‌آور و فرودهای ناامیدکننده است. داستان حول یک ابررایانه هوش مصنوعی به نام «نهاد» می‌چرخد که عملاً جایگزین شخصیت سالومون لین در توانایی دست‌کاری شرایط می‌شود. «روزشمار مرگ» نسبت به دیگر فیلم‌های «ماموریت غیرممکن» ریتم آرام‌تری دارد که نسبتاً لذت‌بخش است، اما صحنه‌های بزرگ و فوق‌العاده‌ای نیز دارد که دقیقاً همان چیزی هستند که از این فیلم‌ها انتظار می‌رود.

صحنه‌های شلوغ فرودگاه لذت‌بخش هستند، پرش از صخره با موتورسیکلت باورنکردنی است، و سقوط قطار به طرز شگفت‌انگیزی به یادماندنی است. بازگشت یوجین کیتریج (هنری چرنی) بسیار خوشایند است و لوتر لحظات خوبی در این فیلم دارد. فقدان ایلسا فاوست (ربکا فرگوسن) به خوبی پرداخته شده اما دردناک است. هیلی اتول، بازیگر تازه وارد، در نقش گریس، دزدی که در این دسیسه گرفتار شده، می‌درخشد.

بهترین بدلکاری: پرش با موتورسیکلت (ویدئوی ساخت این سکانس شاید تنها کلیپ پشت صحنه باشد که در آن بدلکاری واقعی ترسناک‌تر از آنچه در فیلم نشان داده شده، به نظر می‌رسد).


رتبه ۴: «ماموریت: غیرممکن – پروتکل شبح» (۲۰۱۱)

از این قسمت، مجموعه «ماموریت غیرممکن» واقعاً شروع به پیشرفت کرد و از سطح صرفاً خوب به اغلب عالی رسید. این فیلم از گروه‌های قوی‌تر، اکشن تماشایی‌تر و حس شوخ‌طبعی خودآگاهانه بهره گرفت. این نکته آخر کلیدی است، زیرا کروز برای طنزپردازی‌هایش به اندازه کافی مورد توجه قرار نمی‌گیرد. «پروتکل شبح» توسط برَد بِرد، کارگردان «شگفت‌انگیزان»، به شکل مهیج کارگردانی شده، اما کریستوفر مک‌کواری برای بازنویسی‌های مهم فیلمنامه وارد عمل شد و از آنجا به بعد سکان هدایت این فرانچایز را بر عهده گرفت.

فرار هانت از یک زندان روسی سکانس برجسته‌ای است و جرمی رنر در نقش ویلیام برنت، دستیار IMF، تضادی از واقعیت را به هانت جسور اضافه می‌کند. بالا رفتن از آسمان‌خراش برج خلیفه در دبی فوق‌العاده است و ترس و اکراه هانت، نه جسارتش، آن را تا این حد عالی می‌کند. این بدلکاری همچنین آغاز دورانی است که جمله اصلی‌اش این است: «وایسا ببینم، کروز واقعاً این کار را کرد؟!». اگر بخش پایانی بسیار ضعیف فیلم، با اوج ناامیدکننده در یک پارکینگ نبود، جایگاه «پروتکل شبح» در این فهرست بالاتر می‌بود.

بهترین بدلکاری: بالا رفتن از برج خلیفه.


رتبه ۵: «ماموریت: غیرممکن» (۱۹۹۶)

برایان دی پالما انتخاب واضحی برای راه‌اندازی یک مجموعه اکشن برای تام کروز نبود، اما توانست جلوه‌ای جذاب و شیک به اولین قسمت این حماسه ببخشد. این فیلم که نوشته رابرت تاون و دیوید کوئپ بود، سریال تلویزیونی جاسوسی دهه ۱۹۶۰ را به یک فیلم هیجان‌انگیز پر از صحنه‌های اکشن بدل کرد. داستان از این قرار بود که هانت در حال فرار است تا نام خود را از رسوایی پاک کند و فهرستی از مأموران مخفی را از دست دشمن دور نگه دارد. او با هکری به نام لوتر استیکل با بازی وینگ ریمز (تنها شخصیتی که به جز هانت در تمام فیلم‌های مجموعه حضور داشته است) همکاری می‌کند.

به یقین صحنه اصلی فیلم، نمادین‌ترین صحنه این مجموعه است: نفوذ ۱۰ دقیقه‌ای به اتاق کامپیوتر مقر سیا که شاهکاری از تعلیق است، با تدوین فوق‌العاده و کروز که با عرق ریختن در هر نما تنِش موجود را به نمایش می‌گذارد. این فیلم در مقایسه با بدلکاری فیلم‌های بعدی، کمتر از این امر بهره گرفته و نشان می‌دهد برای نگه داشتن تماشاگران روی صندلی‌ها، نیازی به بدلکاری‌های بزرگ نیست. جلوه‌های ویژه قدیمی فیلم را تضعیف می‌کند، اما اولین «ماموریت غیرممکن» هنوز هم به یادماندنی است.

بهترین بدلکاری: سرقت از لانگلی.


رتبه ۶: «ماموریت: غیرممکن – شمارش نهایی» (۲۰۲۵)

نیم ساعت اول یا شاید کمی هم بیشتر «شمارش نهایی» شاید ضعیف‌ترین بخش این مجموعه فیلم باشد، زیرا فیلم تلاش می‌کند نه تنها آنچه را که در «تسویه حساب مرده» اتفاق افتاد به مخاطبان یادآوری کند، بلکه عناصر گیج‌کننده‌ای از فیلم‌های قبلی را نیز به کار می‌گیرد – مانند تلاش برای پرداخت مک‌گافین «پای خرگوش» از «ماموریت: غیرممکن ۳». مرگ لوتر استیکل (وینگ رامز) نیز آن‌قدر ساختگی است که هیچ تعلیقی ایجاد نمی‌کند.

خوشبختانه «حساب نهایی» از اینجا به بعد بهتر می‌شود، اما هنوز هم به شدت به ترکیبی از فلش‌بک‌ها و فلش‌فورواردها متکی است که جریان فیلم را مختل می‌کنند. همچنین، کروز و مک‌کواری بار دیگر نمی‌توانند تصمیم بگیرند که با شخصیت اصلی زن رمانتیک فیلم چه کنند و صمیمیت وی با ایتن مبهم نگه داشته می‌شود. با این اوصاف، سکانس طولانی نفوذ ایتن به یک زیردریایی روسی که نیمه در آب فرورفته و در حال غلتیدن در آب‌های یخ‌زده کاملاً مسحورکننده است (و به طرز دیوانه‌واری پرهزینه به نظر می‌رسد)، و تعقیب و گریز با هواپیمای قدیمی نیز هیجان‌انگیز و چشمگیر است، و گرچه صحنه‌های زیادی از آویزان شدن و مانور دادن و چرخیدن ایتن روی بال‌های هواپیما وجود دارد که موجب می‌شود بارها با خود بگویید: «وای، این تام کروز است که این کار را می‌کند».

بهترین بدلکاری: سکانس هواپیما شاید چشمگیرترین بدلکاری باشد، اما سکانس سواستوپل صحنه بهتری است.


رتبه ۷: «ماموریت غیرممکن ۳» (۲۰۰۶)

از اینجا به بعد باید از کارگردان جی.جی. آبرامز برای تزریق انرژی تازه به این مجموعه پس از ۶ سال وقفه و فراهم کردن زمینه برای موفقیت‌های آینده تشکر کرد. در این فیلم، هانت در تلاش است تا با نامزدش (میشل موناهن) زندگی عادی داشته باشد، در حالی که یک مک‌گافین مخرب (یک سلاح بیولوژیکی) را تعقیب می‌کند. آبرامز هوشمندانه سایمون پگ را در نقش بنجی، مأمور دوست‌داشتنی و همیشگی صندوق بین‌المللی پول، و فیلیپ سیمور هافمن فقید را در نقش دلال اسلحه شرور، انتخاب کرد. هافمن فوق‌العاده است، به‌ویژه در یک درگیری خطرناک در هواپیما.

یکی دیگر از کارهای هوشمندانه آبرامز، استفاده از آهنگساز سریال «لاست»، مایکل جاکینو بود که با ریتم کوبه‌ای‌اش به مدرن کردن سبک موسیقی متن «ماموریت غیرممکن» کمک کرد و موسیقی فیلم بعدی را هم ساخت. فیلم هرچند صحنه‌های به‌یادماندنی خاص ندارد، با این حال، عنصر جدیدی را به فیلم افزود که یک عنصر شاخص این مجموعه شد: دویدن‌های دیوانه‌وار کروز.

بهترین بدلکاری: دویدن دیوانه‌وار هانت در شانگهای.


رتبه ۸: «ماموریت غیرممکن ۲» (۲۰۰۰)

اینکه این فیلم ضعیف‌ترین فیلم مجموعه باشد، کسی را شگفت‌زده نمی‌کند. جان وو، کارگردان دوراندیش فیلم‌های چون «سرسخت» و «تغییر چهره»، یکی از کوتاه‌ترین فیلم‌های این مجموعه را ساخت، اما تماشای آن بی‌‌پایان به نظر می‌رسید. با وجود شروع امیدوارکننده با صخره‌نوردی انفرادی و گیج‌کننده‌ی هانت در یوتا (که باید ایده کروز باشد) و حضور تاندیو نیوتن در نقش یک دزد جذاب، وقتی هانت برای یافتن یک سلاح بیولوژیکی تقلا می‌کند، فیلم به سرعت به سمت روایتی مبهم می‌رود.

موسیقی متن فیلم، اثری نادر و جذاب از هانس زیمر بزرگ است، اما در حالی که وو به شدت به تکنیک‌های نمایشی خاص خود تکیه می‌کند، همه کبوترهای در حال پرواز و نبردهای اسلوموشن نمی‌توانند این فیلم را نجات دهند؛ هرچند حداقل موی کروز فوق‌العاده به نظر می‌رسد.

بهترین بدلکاری: مبارزه با موتورسیکلت (خیلی ابزورد و کاملاً جان وویی است).

source

توسط blogcheck.ir