پدیده بابکیسم و ذوق زدگی از خصوصی سازی سایپا

ذوق زدگی از خصوصی سازی سایپا
ذوق زدگی از خصوصی سازی سایپا

بروز پدیده بابکیسم و ذوق زدگی از خصوصی سازی سایپا از سوی برخی رسانه ها و کارشناسان به اندازه سکوت برخی جریان های سیاسی و دلواپس تعجب آور است. شاید بخشی از مردم به دلیل ناکارآمدی مدیریت دولتی بر این صنعت، هر کسی را به حاکمیت دولتی ترجیح می دهند، اما آیا واقعاً از ترس مرگ باید خودکشی کرد؟






به گزارش پایگاه خبری اسب بخار، بابک زنجانی همان‌گونه که همیشه دوست داشته، این بار صدر اخبار خودروسازی را به خود اختصاص داده است. او با هر روش و راهی که بوده، توانسته است از پشت میله ها رها و به عنوان یک فعال اقتصادی در اشل بسیار بسیار بالا خود را مطرح کند. این‌که با چه ابزار و مکانیزمی توانسته است به سرعت به ترند این روزهای خودروسازی بدل شود نیز در نوع خود قابل بررسی و تحلیل است.

اما آیا واقعاً حضور او در صف خریداران ۴۲ درصد سهام بلوکی سایپا این قدر ستودنی است؟ آیا واقعاً دستان او قرار است معجزه کند و با اعجاز صنعت خودروسازی کشور را از قهقرا به اوج شکوفایی برساند؟

البته آن‌گونه که خودش مدعی‌ست، این کار شدنی است. او طی پست های مختلف در شبکه ایکس تلاش کرده که توانمندی های خود را معرفی و اثبات کند. تا این جای کار به غیر از عدم شفافیت در منشأ دارایی ها و خروج بی سر و صدایش از حبس مشکلی نیست. سرکوب و زیرسؤال بردن رقبا را نیز می توان به پای استراتژی رقابتی و جلب رأی و نظر افکار عمومی به شمار آورد. اما مشکل از جایی شروع می شود که برخی رسانه ها و کارشناسان کاسه داغ تر از آش شده و به گونه ای سنگ بابک زنجانی را به سینه می زنند که گویی نجات دهنده از راه آمده است.

در واقع می توان گفت بعضی ها به دلیل نگرانی و ناراحتی و دلواپسی هایی که از خودروسازی دولتی دارند، به گونه ای از ورود وی دفاع می کنند که روابط عمومی شرکت ها چنین توانایی هایی ندارند. اما آیا واقعاً سفید کردن این فرد دست کمی از مشارکت در جرائم ارتکابی ندارد؟

البته هدف از این نوشته دفاع از شرکت، کنسرسیوم، فرد یا خریدار خاصی نیست، بلکه روی سخن با رسانه ها و کارشناسانی است که بدون توجه به آن‌چه یک دهه پیش اتفاق افتاده است، به گونه ای در پدیده بابکیسم غرق شده اند که انگار نه انگار این فرد در بدترین شرایط اقتصادی، بدون توجه به وضعیت کشور چه رفتار و اقداماتی کرده است؟ اگر افرادی مانند او به سهام ۴۲ درصدی سایپا دست پیدا کنند، آیا واقعاً نباید نگران بود؟ ضمن این‌که با این روش خصوصی سازی و ادامه حاکمیت دولت در این صنعت به جای ذوق زدگی، باید روی مشکلات اساسی تمرکز کرد تا آینده این صنعت شبیه هپکو و نیشکر هفت تپه نشود؟ با پوشیدن یونیفرم سفید کسی دکتر نمی شود.

source

توسط blogcheck.ir