درواقع دروغ‌گفتن در چارچوب خنداندن و حرکات خنده‌آور عدم تناسب در عرصه‌های مختلف که ظاهری متناسب دارند را در هیچ قشری نشان نمی‌دهد که ما به آن هنر طنز بگوییم. به قول عمران صلاحی طنز هجمه به سوژه است و سوژه نباید یک فرد باشد بلکه یک مصیبت و مسئله جامعه که در گروه یا طیف خاصی از جامعه نهادینه‌ شده و ما در قالب طنز به چرایی این نهادینه‌شدن و اصلاح آن در افراد بپردازیم و شاید سال‌هاست سازمان صداوسیما نتوانسته به کارگردانان و طنزپردازان و فیلم‌نامه‌نویسان این نکته را یادآوری کند که اگر می‌گوییم با قشری شوخی نشود به مثابه نپرداختن به مشکلات آن قشر نیست بلکه نپرداختن به اشخاص است و طنز سالم باید شخص را کنار زده و به مشکلات آن شخص در قالب طنز بپردازد. برای مثال همه ما از اعتیاد بیزاریم اما مسخره‌کردن فرد معتاد طنز محسوب نمی‌شود بلکه توهین به شخصی است که بنا به صغر سن یا محیط ناسالم درگیر این بیماری شده است.

طنز و هجو هر دو نوعی از مطایبه یا همان شوخ‌طبعی هستند اما هجو به قصد مسخره‌کردن، ریشخند یا تخریب شخصیت کسی نگاشته می‌شود؛ چیزی که در کمدی «هتل» می‌بینیم و شاهد آن هستیم و هجو قصد اصلاح ندارد و هدف اصلی آن نابودی شخصیت طرف مقابل است؛ همان نیتی که سینمایی «هتل» آن را دنبال می‌کند. هزل نیز استفاده از الفاظ رکیک است و سخنی است که در آن مضامینی خلاف اخلاق و ادب بیاید؛ همان زبانی که امثال سینمایی «هتل» می‌توانند با آن بخندانند اما کمدی نیستند که روشنفکران برای بیان مشکل جامعه به آن استناد کنند. آثار هجو گاهی با هزل همراه هستند؛ یعنی ادبیات رکیک و گاهی با جدّ یعنی ادبیات رسمی که برای تخریب رقیب یا دشمن استفاده می‌شود. هجو لزوما همیشه شوخ‌طبعانه نیست و ممکن است بسیار طعنه‌دار برای طنز در نظر گرفته شود، معمولا مقاصد اصلاح‌طلبانه و اجتماعی در آن مطرح است و طنز با بیان ظریف مشکلات و کاستی‌ها، با زبانی غیرمستقیم سعی در اصلاح آنها دارد و در نهایت، کمدی نوعی بیان مطایبه‌آمیز به‌صورت تصویری مثل سینما و تئاتر است و می‌تواند از همه شاخه‌های شوخ‌طبعی و مطایبه (طنز، هجو و هزل) استفاده کند.

درواقع طنز باید مانند تیغ جراحی برای آبادی و مرمت و علاج مصیبت جامعه برش بدهد و بیمار را روی تخت جراحی بگذارد و لایه‌لایه ضعف‌ها را با زبان طنز برش داده، نشان دهد و راهکار اصلاح ارائه بدهد نه سوژه قابل طنز را روی تخت جراحی بگذارد و با تیغی کندشده که طنز ناقص است، جامعه بیمار را تمسخر کند. در طنزهای دهه 80 تلویزیون در «شب‌های برره» و «متهم گریخت» به بیان مسائل و مصائب جامعه پرداخته و راهکار ارائه می‌شد و مشکل را از مسیر صحیح اصلاح می‌کردند.

یا در سریال «شب‌های برره» به جامعه‌ای اشاره می‌شود که برایشان مهم نیست سرانه ناخالصی انرژی آنها یعنی آب، برق، گاز و خوراکشان چقدر است. اما به‌طور مرتب ویژگی‌های انتسابی آبا و اجدادی خویش را بیان می‌کنند و به پارامترهایی افتخار می‌کنند که در تصاحبشان دستی نداشته و دردی از آنها دوا نمی‌کند. افتخاراتی مثل چاله اسکندرون که ثمِ اسب اسکندر مقدونی در آن بوده و تمام تلاش خود را برای حفظ چاله اسکندرون می‌کنند در عوض تلاشی برای مطالعه و دانش نمی‌کنند تا جایی که برای جمع‌کردن یک اسلحه در چارچوب سربازی از اسلحه یک سماور درست می‌کنند و یک شخصیت به نام کیانوش (سیامک انصاری) به آنها با زبان طنز که کلافگی در آن است، راهکار ارائه می‌دهد. اما در فیلم‌های سینمایی امروز که بر پرده سینما هستند، چیزی از طنز که بیان مشکلات و راهکار رفع آنها باشد، ارائه نمی‌شود. شاید به خاطر اینکه کارگردان‌ها ذائقه مردم را برپایه هجوگویی تصور کرده‌اند.

در فیلم سینمایی «هتل» منفی ۱۵ درج می‌شود، یعنی زیر سن 15 سال آن را مشاهده نکنند! چرا مگر زیر سن 15 سال نباید بخندند؟ یا شما بلد نیستید با زبان غیرهجو این رده سنی را بخندانید؟ یا اصلا اتفاقا رده سنی برای شما مهم نیست بلکه زبان راحت‌تری برای خنداندن مثل رقص و شوخی‌های جنسی را انتخاب کرده‌اید که همه به‌راحتی به آن می‌خندند و برای اینکه جامعه و خانواده‌ها به شما خرده نگیرند که چرا فلان فحش رکیک یا شوخی جنسی را به فرزند ما یاد می‌دهید رده سنی 15 را به آن اضافه می‌کنید. اما این شوخی‌ها برای بالاتر از ۱۵ سال هم بد است و پدر، پسر، مادر و دختر نمی‌توانند هنگام نمایش این شوخی‌های سطحی که نه راهکاری برای رفع مشکل ارائه می‌دهند و نه مشکلی را بیان می‌کنند، به هم نگاه کنند.

فیلم کمدی «هتل» در دسته فیلم‌های کمدی اسکروبال ساخته شده و کمدی اسکروبال به آن دسته از فیلم‌ها اطلاق می‌شود که روند آنها منطق خاصی ندارد و فقط برای سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت ساخته شده است. در فیلم «هتل»، ناهنجاری‌های زیادی به چشم می‌خورد و داستان فیلم بر پایه خیانت و دروغ ساخته شده و در پایان نیز به پشیمانی یا ندامت از این رفتار پرداخته نمی‌شود.

تکیه‌کلام‌ها یا رفتارهای اروتیک فیلم، به خاطر آنکه با جنبه هجو بیان می‌شود تأثیرگذاری بیشتری بر فرزندان داشته و نباید تأثیر آن را دست‌کم گرفت و آرایش‌ها و پوشش‌های زننده، داستان نابهنجار و شوخی‌های دوپهلو، تماشای «هتل» را به یک چالش برای خانواده‌ها تبدیل کرده است.

رامین بعد از یک ازدواج ناموفق، با مهتاب آشنا شده و با او ازدواج می‌کند و او در روز عروسی‌اش با تماسی از جانب سهیلا، همسر سابقش، روبه‌رو می‌شود که از او می‌خواهد در قبال بخشیدن کل مهریه و مقداری پول، با او به سفر رفته و وانمود کنند که هنوز با یکدیگر زن و شوهر هستند و این یعنی بیان دروغ و دروغ کدام تیغ برنده و اصلاحگری است که بخواهد درد قشری را که مبتلا به جدایی هستند، رفع کند؟

آری فیلم بی‌محتواست اما می‌خنداند. «هتل» می‌خنداند اما با چاشنی عادی‌سازی خیانت و این تیغ جراحی نیست که درصدد علاج مشکلی از جامعه باشد.

طنز چارلی چاپلین انسان را به تفکر وا می‌دارد، طنز لورل و هاردی مانند کودکانه پَت و مَت بر پایه تمسخر خویش بنا شده و مستربین که جامعه‌ای درست را نشان می‌دهد و خویش را در یک ناهمگونی و نامتعارفی و تضاد با رفتار معمولی و عرفی جامعه به نمایش می‌گذارد. اما سینمایی «هتل» و سایر آثاری که می‌خواهند بخندانند، در این سال‌ها راحت‌ترین مسیر را انتخاب کرده‌اند که جامعه نمی‌فهمد، بلد نیست و ما بلدیم که خیانت کنیم و دروغ بگوییم.

21302

source

توسط blogcheck.ir