داستان جدیدی که توسط بازیگر و کمدین آدام سندلر برای نتفلیکس طراحی و تولید شده، یک کمدی انیمیشنی برای کل خانواده است که احتمالاً منعکس کننده وضعیت فعلی او به عنوان یک بازیگر در آن سنی است که هر انسان احساس می‌کند حکم یک معلم را دارد. در واقع وزنه‌ای بر دوش اوست در حالی که هنوز چیزهای زیادی برای دادن به نسل‌های جوانی دارد که از باتجربه‌ای مانند او نصیحت می‌شنوند. آدام سندلر با این نگاه جذاب و شگفت‌انگیز به آموزش و پرورش و تربیت از چشم یک مارمولک، با کنجکاوی اثری خانوادگی آموزشی را به مخاطب مورد نظرش هدیه می‌دهد. برای آشنایی بیشتر در ادامه با نقد انیمیشن Leo همراه ویجیاتو باشید.

عنوان فیلم یعنی «لئو» با صدای آدام سندلر، قهرمان مطلق این داستان، مارمولکی است که تمام زندگی خود را در ویترینی در کلاس پنجم دبستان به همراه دوستش، لاک پشتی هم سن و سال، گذرانده است. او پس از رسیدن به سن 74 سالگی، در طی جلسه‌ای به صحبت‌های پدر و مادری گوش می‌دهد که به آ‌نها یادآوری می‌کند که گونه آنها تا 75 سال عمر می‌کند و بنابراین، لئو ناگهان خود را با تنها چشم انداز یک سال زندگی می‌یابد.

او سپس تصمیم می‌گیرد که می‌خواهد از آن قفس فرار کند و با رفتن به خانه دانش آموزان جوان سال پایانی عمر خود را آزاد زندگی کند. اما در اینجا لئو متوجه می‌شود که با رفتن به خانه بچه‌ها به مشکلات آنها گوش می‌دهد و به لطف تجربه طولانی خود به آنها توصیه می‌کند و حتی به آنها اعتراف می‌کند که می‌تواند زبان آنها را صحبت کند و بفهمد. این حادثه گردبادی از ماجراهای مختلف و احساسات گوناگون را برای لئو، دوست لاک‌پشتش و انسان‌ها خلق می‌کند.

باید بدانید داستانی که سندلر به همراه دوستش رابرت اسمیگل نوشته، تهیه و اجرا کرده است، اساسا یک کمدی موزیکال با ترکیبی خوب از کمدی و احساسات لطیف انسانی است. هیچ شخصیت بد واقعی در این فیلم وجود ندارد، اما همه شاهد یک قهرمان هستیم که توسط مخاطبان مختلف از شخصیت‌های مکمل از جمله دوستان، دانش آموزان و معلمان احاطه شده است.

انیمیشن Leo داستانی دارد که در آن هم قهرمان داستان، ترس‌هایش، آینده‌اش و هم دانش‌آموزان جوانی را هدف قرار می‌دهد که خود را در یکی از لحظات حیاتی رشد خود می‌بینند: سال آخر دبستان. دو قطعه پازل که حتی اگر ظاهراً دور از یکدیگر باشند، اما خود را کاملاً در کنار هم قرار می‌دهند و امکان کمک به یکدیگر را دارند. داستانی که احتمالاً برخی از عناصر اتوبیوگرافیک خود نویسنده را نیز در درون خودش دارد.

در این فیلم که بلافاصله با روایتی آمیخته با ترانه‌ مانند کلاسیک‌ترین سنت آثار موزیکال‌ شروع می‌شود، ما شاهد این هستیم که در آن همه قهرمانان افکار خود را می‌خوانند؛ اینجاست که فیلم عمدتاً به دو بخش تقسیم می‌شود، اولی که در آن شخصیت‌ها و موقعیت اجتماعی آن‌ها توصیف می‌شوند و بخش دوم ماجراجویی‌تر که داستان را خارج از کلاس درس می‌برد. آن هم با برخی شوخی‌ها که اغلب مخاطبان بزرگسال را هدف قرار می‌دهند.

در این بخش ما شاهد نمونه‌ای از طنز آدام سندلری هستیم، یعنی برخی صحنه‌های کمدی که بیشتر با قهرمان داستان سروکار دارد، و برخی لحظات درون مدرسه مانند نمایش بچه‌های مهدکودکی که چون ماهی پیرانا کشنده هستند یا زندگی حیوانات وحشی، از اساس این فیلم به طرز ماهرانه‌ای لحن‌ها را تغییر می‌دهد. و در این بین سازندگان آن ترس‌ها یا درام‌هایی که شخصیت‌های فرعی جوان در حین بزرگ شدن با آن‌ها مواجه می‌شوند را به داستان و روند جلو رفتن آن اضافه می‌کنند. نکته این شیوه روایت آن است که قهرمان داستان به عنوان یک مارمولک پیر کسی است که با تجربه طولانی خود که در عبور تعداد زیادی از بچه‌ها با همین مشکلات از مقابل شیشه ویترین خود به دست آورده است، به آنها چتر نجات عبور از مشکلات را می‌دهد.

اما توجه به این نکته ضروری است که انیمیشن از نظر فنی راحت‌ترین گزینه برای وادار کردن مخاطبان گسترده به تعلیق ناباوری است. برای مثال در این اثر یک پهباد یا همان هواپیمای بدون سرنشین دو برابر امنیت و دوستی را برای کودکی تنها که در کلاس پنجم بدون یک دوست انسانی درس می‌خواند فراهم می‌کند؛ این ایده ممکن است روزی به واقعیت تبدیل شود، اما در حال حاضر، این یک شوخی دیستوپایی است که هیچ‌کدام از ما واقعاً نمی‌خواهیم به آن بخندیم. در لئو آدام سندلر، رویکرد هوشمندانه خلق شخصیت‌ها و معرفی محترمانه آن‌ها، حتی در اوایل نوجوانی، چیزی است که جایزه را به خانه می‌برد.

این داستانی است که وقتی شروع می‌شود از مرگ و میر صحبت می‌کند. این داستان دوستی بین دو حیوان است که زندگی می‌کنند و عمر طولانی داشته‌اند. این روایت در کلاسی از بچه‌هایی که از مشکلات/موقعیت‌های زیادی رنج می‌برند تنظیم می‌شود. یکی از آنها مهاجری است که به راحتی برای کشوری ترول می‌شود که حتی به آن نرفته یا به آن تعلق ندارد. آدام سندلر، درست مانند هتل ترانسیلوانیا، سعی می‌کند به هر شخصیتی که خلق می‌کند هدفی بدهد.

اینجاست که توجه او به جزئیات بیشتر می‌شود. پهپاد مذکور احساساتی در دنیای خود دارد. لاک پشت شوخی‌های سخیف می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که این اثر هنوز هم می‌تواند یک فیلم کودکانه باشد، اما شما را نیز مخاطب قرار می‌دهد – منظور من بزرگسالی است که آن را تماشا می‌کند. پس از اساس ما شاهد یک اثر هوشمند هستیم که می‌خواهد کل خانواده را در یک فضای کودکانه دور هم جمع کند.

اما جذابیت این اثر فراتر از داستان در صدا و اجرای آدام سندلر با شخصیت لئو خلاصه می‌شود. آدام سندلر صدای لئو را به عنوان یک مارمولک کهن‌سال سرگرم کننده کرده است. از آنجایی که او در نوشتن این داستان نقش دارد، می‌داند لئو باید چه لحنی داشته باشد و شما می‌توانید این اعتماد را در صدای او بشنوید. شیمی او با بیل بور یا همان لاک‌پشت داستان نیز بسیار خوب است، و آنها باید در یک پادکست با همین دو تیپ باشند و در مورد هر چیزی زیر آفتاب بحث کنند. به طور کلی در اجرای شخصیت‌ها هر کس کار قابل توجهی انجام می‌دهد، و هیچ کس اجازه نمی‌دهد بخش صدا سوسو بزند.

همچنین باید بدانید انیمیشن‌ زیبای این فیلم توسط استودیو Animal Logic استرالیا ساخته شده است که اخیرا توسط نتفلیکس خریداری شده، با تیم تولید خردمندانه میری سوریا، مدیر کهنه کار جهان انیمیشن با بیش از بیست سال تولید انیمیشن بلند پشت سر خود (در کمپانی DreamWorks) سبک اتخاذ شده در این اثر بسیار ساده است، با طرحی با خطوط نرم و گرد اما بدون تغییر شکل و با حیوانات غیر انسانی.

بنابراین، انیمیشن لئو زیباست. این اثر از نظر بصری سعی می‌کند به دنیای واقعی بچسبد تا شما به داستان و پیام آن باور کنید. اما باید توجه داشت هر بار که این اثر خیلی ساده یا عجیب به نظر می‌رسد، باید یادآوری شود که مخاطبان هدف اکثراً بچه‌هایی هستند که با توانایی شما برای درک تفاوت‌های ظریف هماهنگ نیستند.

پس شاید بزرگ‌ترین ایراد کار این باشد که در حال حاضر، من یا شما با وجود فضای خانوادگی این اثر، دقیقاً مخاطب هدف این فیلم نیستم، زیرا این فیلم غیرقابل انکار یک فیلم کودکانه است. این یک طرح ملایم، بدون پیچیدگی، یک فضای خانوادگی دوستانه، و مقداری شوخ طبعی خوب دارد. راستش را بخواهید، وقتی فیلم روی طرح اصلی خود تمرکز می‌کند، به نوعی جذاب است. منظور من دیدن کمک لئو به دانش‌آموزان است، حتی اگر توصیه‌های او همیشه صحیح‌ترین نباشد.

به علاوه، مشکلاتی که بچه‌ها با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند، برای درک کودک بودن بسیار معتبر است. این لحظات به خودی خود در واقع بسیار خوب هستند، اما متأسفانه به دلیل دو مسئله مهم و چشمگیر که واقعاً در ذهن من مانده بود، خوب کار نمی‌کنند. برای شروع، طرح یک ماهیت بسیار تکراری دارد که ممکن است برای بچه‌ها خوب باشد، اما به عنوان یک بزرگسال، من از دیدن مکرر الگوی مشابه بسیار خسته شدم.

برای بخش خوبی از فیلم، چرخه مشابهی دنبال می‌شود: یکی از دانش‌آموزان لئو را برای آخر هفته به خانه می‌برد، دانش‌آموز متوجه می‌شود که می‌تواند صحبت کند، لئو به آنها در حل مشکلی که دارند کمک می‌کند، هر دو به مدرسه بازمی‌گردند. و بچه احساس بهتری نسبت به خودش دارد، اما این الگو بازهم تکرار می‌شود. به نظر می‌رسد این پیش‌فرض می‌توانست به خوبی به یک سریال تلویزیونی جالیب تبدیل شود که در هر قسمت از یک بچه با مشکلی پیروی می‌کند و لئو به آنها کمک می‌کند، اما به عنوان یک فیلم، دیدن پشت سر هم همین روند خسته‌کننده می‌شود.

ای کاش این بخش از فیلم کمی کارآمدتر می‌شد، زیرا این بخش از فیلم است که بیشتر به طول می‌انجامد؛ و این لحظات فیلم را تا حد خزیدن کند می‌کند و مقدار زیادی از شتاب را از آن حد عادی یک اثر انیمیشن پویا خارج می‌کند.

اما در پایان باید گفت: لئو اثر قابل قبولی است، هرچند من فکر می‌کنم می‌توانست خیلی بهتر باشد. اگر به چیزی برای سرگرم کردن فرزندانتان نیاز دارید یا اگر به چیزی معمولی نیاز دارید که مناسب خانواده باشد، این اثر انتخاب خوبی است، در واقع لئو سزاوار یک شانس است زیرا حتی در صورت نقص، باز هم بسیار دوست داشتنی است و نمی‌توانید جذابیتی که دارد را نادیده بگیرید. همچنین فراموش نکنید که این انیمیشن به طور ویژه از آثار اخیر دیرنی در بخش داستان و خط روایت جلوتر است.

استودیو انیمیشن والت دیزنی مدت زیادی است که من را تحت تاثیر قرار نداده، به جز کیفیت خود انیمیشن، اما تصاویر رنگارنگ همه چیز نیستند. در نتیجه یک کمدی ساده با آدام سندلر در نقش یک مارمولک دستاوردهای چند سال گذشته آنها را برای صبحانه می‌خورد. از یک طرف، این حرف کمی غم انگیز است، زیرا دیزنی همیشه برای مخاطب ویژه بوده، اما احتمالاً نه این افراد و آثار جدید، و نه این ایده‌های کنونی آن‌ها. و از سوی دیگر، براوو به رابرت ماریانتی، رابرت اسمیگل، دیوید واختنهایم، آدام سندلر و پل سادو (کارگردانان و فیلمنامه نویسان این انیمیشن).

«لئو» با سبکی جالب، شوخ طبعی و دل و قلبی که همه در فیلم گذاشتند مخاطب عام را شگفت زده می‌کند، از کارگردانان، فیلمنامه نویسان تا بازیگران. من باید در مورد آن بیشتر فکر کنم، اما به نظرم ممکن است این اثر تا این لحظه جزئی از سه انیمیشن مورد علاقه من در امسال باشد.

source

توسط blogcheck.ir