آرزو میکنم برای شماکه زندگی کنید…میدانید زندگی یعنی چه؟یعنی یک روز به آسمان نگاه کنی و به ماه لبخند بزنیاز صمیم قلب از خداوند بابت تمام نعماتی که به تو عطا کرده تشکر کنی،فریاد بزنی که دوستش داریبه آن هواپیمای درحال گذر در آسمان نگاه کنی و همانطور که هوا را در خود می بلعی سفری خوش را برای آنها آرزو کنیکه هرآنکه میخواستی اطرافت باشد،که هرچه میخواستی بخوانی خوانده باشی،که روزت بی نقص باشد،لحظاتی کامل و بی نقص…اماآرزو میکنم فردایی داشته باشی که خیسی اشک را بر روی گونه هایت حس کنی و با غم به آیینه بنگری و بگویی:”چه شد که اینگونه شد؟چه شد که خدایی که انقدر دوستش داشتم این کار را با من کرد؟”که حالت از آن هوایی که وارد بینی ات میشود بهم بخورد گویی او میخواهد تو را در خود ببلعدبا حسرت به هواپیما نگاه کنی و بگویی:”خوشا به حالتان،کاش من هم میتوانستم….” که به ماه نگاه کنی و بعد بنظرت آید که چقدر تنهاستیک روز باطل دیگر… من برایت تمام این ها را آرزو میکنم!میدانی چرا؟چون میخواهم زنده باشیمیخواهم وقتی این را میخوانی زنده باشی!صرفا نفس نکشی…آن را که حیوان هم بلد است!میخواهم زندگی کنیپس دوست نادیده ی من من از تو خواهش میکنم اگر دردی داری خوشحالی را از یاد نبراگر خوشحالی،دردی برای خود بساز تا تو را بسازدچون زندگی یعنی بازییعنی با مشکلات جنگیدن یا شاید هم رقصیدن یعنی حلشان کنی،خوشحال شوی و دوباره مشکلی بتراشی!من آرزو میکنم که بتوانی این نقصان زیبا را تجربه کنیکه زندگی کنی،که پوچ نباشی،خوب باشی، بد باشیشاید این خالصانه ترین آرزویی است که در عمرم برای کسی داشته ام چون نه تولدی است…نه جشنی و نه روز خوبی در این ثانیه من احساس میکنم غمگین ترین انسان جهانم هیچ چیز خوب پیش نمیرود…همه چیز بد است یک ماه سرسام آور را گذرانده ام وقتم را تلف کردم…اشک ریختم…به آسمان نگاه نکردم…با دوستی که میخواستم و هیچ وقت هم وجود نداشت نبودممن الان همانی هستم که نمیخواهم باشم همان نیمه ی تاریکم همان کسی که باید اصلاح شود،باید پاک شود و من قاطعم که پاکش کنم اما من نمیخواهم تا تولد دیگری صبر کنم نمیخواهم وقتی تازه شمع های روی کیک را فوت کرده ام برایت آرزو کنم؛این که ساده است!میخواهم همین لحظه،در همین لحظه که غمگینم،که حال خوبی ندارم برای تو آرزو کنم…تا شادی از یادم نرود.پس آرزویم را برآورده کن و بگو که زندگی می کنی♡
source

توسط blogcheck